۱۳۸۹/۲/۹

حجت الاسلام صدیقی : الله نمی خواست دوشنبه زلزله بیاد

منتشر شده درسایت خودنویس 

(صدیقی خون گریه کردند) صدیقی امام جمعه تهران با بیان اینکه الله بسیار رحیم است و دلش برای ان کودک شیرخواره سوخت ادامه داد که الله فرق بین برهنگی از سر لجبازی را درک میکند وگرنه چنان زلزله ای منتشر میکرد که که از خاک نجس امریکا اثری باقی نماند من حتی با برخی از این زنان صحبت کردم و انها را به اغوش گرم دین مبین اسلام دعوت کردم و حتی روز سه شنبه تعدادی از این زنان اغفال شده به اغوش اسلام وارد شدند و توبه نمودند و گفتند زمانی که برهنه بودند و حرکات ناشایست موزون از خود بر مردان شهوت ران عرضه می کردند احساس کردند که زیر پایشان می لرزد . این همانا معجزه الله است برای گمراهان و اغفال شدگان غرب .
البته ما شنیدم که چند نفر که بد مستی کرده بودند و به این زنان خیره شده بودند الان کور شده اند و البته این هم خواست الله است ایا این معجزه و نشانه الله برای  ستمکاران نیست ایا نمی بینید
این پیروزی را به حضور حضرت بقیه الله (عج) تبریک می گویم که به خواست امام زمان الله زلزله علنی ایجاد نکرد بلکه زیر پای برهنه شدگان فریب خورده که به خاطر متاعی زود گذر و چند مشت دلار که سیا  وموساد دراختیار این ها قرار داده بود را به صورت خفیفی لرزاند همانا الله رحیم و رحمان است
الان به من گفتند در صف اول نماز گذاران خانم چند تا از این توبه کنندگان حضور دارند که بعد از اجرای مراسم در صداو سیما حضور خواهند یافت و اعتراف و توبه خود را بیان خواهند کرد
البته متاسفانه سر دسته این کمپین شیزانی صهیونسیتی که دلار از سیا گرفته است در واشنگتن هنوز دورغ می گویند جنفیر دانشجویی که برای سیا کار می کندو با کریس وکارن (جنیفر کرییس کارن وعکس دخترانی که برهنه شدند)
مغز متفکر این حرکت کمپین  خناس شیطانی مضحک  بودند هنوز دست از لجات بر نداشته اند وهمچنان به دورغ می گویندکه الله وجود ندارد و ایین حنیف الله را همچنان مسخره می کنند و فکر می کنند سینه لرزاندند و برهنگی زلزله نمی اورد
من یک پیام برای این 3خبیث برهنه دارم
اگر راست می گویید بیایید ایران تا بهتون نشون بدیم زلزله چیه و با الله در افتاد یعنی چه می فرستیمتون کهریزک ((تکبیر نماز گذاران )) و پایان خطبه نماز حمعه این هفته تهران

۱۳۸۹/۲/۷

احمدی نژاد :افتخار میکنم که پشه هستم

احمدی نژاد جواب کوبنده ای به عامل صهیونیستی زیمباوه که خودش را نخست وزیر می خواند داد 
نخست وزیر زیمباوه که سابقه صهیونیستی دارد از دعوت دکتررر احمدی نژادبه زیمباوه ان را تشبیه کرد  به ((دعوت پشه برای مبارزه با مالاریا ))
ولی دکتررراحمدی نژاد در پایان سفر و هنگام ورود به تهران  و در تشریح دستاوردهای سفر به افریقا گفت :

((هنوز ریشه های استعمار درافریقا وجود دارد و استعمارگران این افریقا را خراب کرده اند و هنوز عامل در افریقا دارند و تفکر استعماری در بخشهای از افریقا جریان دارد مثل نخست وزیر متقلب زیمباوه که روحیه صهیونیستی استعماری دارد وحق برادر موگابه را در انتخابات خورده بود و رایهایش را دزدیده بود ولی ناکام مانده بود  نه سر پیا ه نه ته پیاز و ....{{مکث طولانی دکتر به خاطر عصبانیت زیاد}}این شخص متهتک که از اسراییل دستور میگیرد برای مخسره کردن رییسس جمهوررر ایران گفت :(احمدی نژاد پشه است ) این همون حرفی است که اسراییلی ها یادش دادند متاسفانه سابقا من را به میمون تشبیه می کردند ولی امروز لقب جدیدی دادند  ...))


دکتررراحمدی نژاد در ادامه با حالت مظلوم مابانه ای همانند  پشه ای که له شده باشد گفت :
((متاسفانه هاله نورم در عادات ماهیانه بود و در حالت پریود کمتر دیده می شود و برای همین هاله نورم دیده نشد و غرب هم  از موقعیت سو استفاده کرد و این حرف را در دهن عامل صهیونسیتی خود در افریقا گذاشت ))


دکتررراحمدی نژاد گفت :
((ملت ایران باید افتخار کند که نوکر امریکا و اسراییل من را پشه خواندند و این ابهت من را می رساند که خطر بزرگی برای غرب غرب محسوب می شوم که مانند مانند پشه ای به جان ددمنشان غربی و صهیونیستها افتاده ام و در گوششان وزوز می کنم .))

در اینجا دکترر با لحن همیشگی اش گفت  :
((دنیا بداندت که این پشه ای که اینجا نشسته است و صحبت می کند اگر لازم باشد خونتان را می مکد من افتخار می کنم که پشه باشم بهتر از ان است که مانند نخست وزیر صهیونسیتی زیمباوه صهیونیست باشم ))

دکتر درپاسخ به این سوال که ایا راضی میشود خون اوباما را بمکید گفت :

(( بله بلاخره یه رگ مسلمونی داره و اسم کوچکش حسین است و دلیلی نداره ))


دکتر دراخر گفت :
((به فضل الهی صهیونیستها  دیگر نمی توانند بیش از این روی من اسم بذارند( میمون ) (ا.ن  ) (دلقک ) (مموتی )(دیکتاتور) (مشنگ) (...) حالاهم که (پشه )

علت اصلی انقراض دایناسورها مشخص شد


دانشمندان  سر انجام توانستند  علت اصلی انقراض دایناسورها را کشف کنند و با شگفتی از امامان جمعه تهران تشکر کردند 
پرفسور جان سین رییس انستیتو دایناسور شناسی ملی امریکا در گفتگو با خبر نگاران گفت :


((ما تاکنون چند احتمال برای انقراض دایناسورها مطرح کرده بودیم که عبارت بودند از 
برخورد شهاب سنگ با زمین وخارج شدن زمین از مدارش - وقوع عصر یخبندان -کمبود موادغذایی - تغییر شیوه زندگی دایناسورها و...
ولی ما مهمترین علت یا علت اصلی را کشف کردیم و تعجب می کنم چرا تاکنون کسی به این مدرک مهم توجه نکرده بود و از امامان جمعه تهران کمال تشکر را دارم ))


پرفسور جان سین که از وقتی که صحبتهای منورانه امامان جمعه تهران را درباره وقوع زلزله شنید مانند سیبی که بر سر نیتون  افتاد به فرضیه جدیدی دست یافت که با بررسی فسیل های و شواهد به این نتیجه رسید  و در ادامه گفت :

(( دلیل اصلی انقراض دایناسورها برهنه بودن انهاست و درتمامی فسیلهای کشف شده به این نتیجه رسیدیم که هیچ پوشش و حجابی نداشتند واگر دایناسورها با حجاب بودند مسلما بلا نازل نمی شد ونابود نمی شدند و دیگر دلیل هم صیغه نکردن است چراکه این جانوران بدون خواندن صیغه امیزش می کردند و این هم دلیل دیگری از تمدن پست دایناسورها است  که باید نابود می شدند
و خوشبختانه این حلقه مفقود شده توسط اخوندهای شیعه کشف شد . ))

دکتر جان سین ادامه داد:
((بنده اعلام می کنم پرفسور جان سین به دین مبین اسلام شیعه درامده ام و برای اینکه کمپینی در اروپا و امریکا  برای برهنه گرایی بوجود امده است متاسفم ومطمئن هستم که زلزله می اید فعلا تا ان روزی که زنان برهنه می شوند وتا فردای ان روز که برهنه می شوند به تهران امده ام تا ابها از اسیاب بیفتتد ))

پرفسور جان سین در پاسخ به سوالی که نظرتان درباره ایت الله جنتی امام جمعه تهران چیست گفت :


((ایشون نمونه کامل از یک فسیل زنده است که برایم افتخار است که این ایت الله فسیل زنده را از نزدیک ببینم و تشکر خودم را از این گونه کمیاب بکنم ))

ساندیس علی خامنه ای و فیلتر مضاغف وبلاگها


ساندیس علی خامنه ای سایت بلاگر ودسترسی به همه وبلاگهای بلاگر را فیلتر کرد
در این فیلتر مضاعف دیگر وبلاگ نویسی قادر نیست بدون فیلتر شکن به وبلاگش دسترسی داشته باشد و پست منتشر کند و حتی بخش ارسال نظر و بلاگها فیلتر شده اند و برای نظر گذاشتن هم باید از فیلتر شکن استفاده کرد
دستگاه فیلتر جهنمی خامنه ای با این حرکت مذبوحانه نتها مانع از وبلاگ نویسی نمی شود بلکه به گسترش استفاده از فلیتر شکن کمک می کند و راههای دور زدن سانسور اینترنتی هم گسترش پیدا می کند و اگر وبلاگ نویسی تاکنون از فیلتر شکن استفاده نمی کرده است حال برای ابراز بیان ونظراتش ناگزیر است از فیلتر شکن استفاده کند واستفاده از فیلتر شکن به معنای دسترسی داشتن به کل اینترنت است و این چیزی است که جمهوری اسلامی نمی خواست ولی با این کار به دامنه گسترش فیلتر شکن کمک کردند .
فیلتر مضاعف منجر به ایجاد نهضت فیلتر شکن می شود
حتی دربین نیروهای مذهبی و خودی جمهوری اسلامی استفاده از فیلتر شکن عمومی شده است وبا این فلیترینگ جدید نیروهای ارزشی وبلاگ نویس هم به فیلتر شکن روی اورده اند
این فیلترینگ سبب نخواهد شد که به سرویس دهنده های جمهوری اسلامی برای ایجاد وبلاگ مراجعه کرد. علاوه برای اینکه سانسور می شود برای وبلاگ نویس هم خطرناک است و می توانند با شناسایی وبلاگ نویس برایش دردسر ایجاد کنند و حتی در دادگاه اتهام ببندند
با توجه به اگاهی کاربران اینترنت پیش بینی میکنم که وبلاگ ها نتها تعطیل نمی شوند بلکه پویا تر هم می شوند

۱۳۸۹/۲/۵

ساندیس علی خامنه ای وفیلتر مضاعف

  در اقدامی مضاعف در سال خرکاری مضاغف سایت بلاگر ودسترسی به وبلاگهای بلاگر فیلترشد

۱۳۸۹/۲/۴

احمدی نژاد:خدا می خواست که من رییس جمهور شوم

 دکتررراحمدی نژاد با گفتن این جمله که :خدا می خواست من رییس جمهور شوم
 ادامه داد:
حضرت ساندیس علی  خامنه ای هم کمکم کرد هرچند بیشتر مردم دشمن (موسوی ) را انتخاب کرده بودند ولی این خواست خدا بود ولاغیر 

دکتررراحمدی نژاد که با شبکه قار تی ال ژرمنی مصاحبه می کرد گفت :
(( درست است که مردم ازاد بودند  در انتخابات  حکومتی ما شرکت کنند ولی متاسفانه بر اثر تحریک دشمنان به دشمن رای دادند ولی به فضل الهی اسمی که از صندوق درامد اسم من بود نه دشمن ان هم با 63درصد ارا که از دست همیشه پنهان الله و امام زمان وبه خصوص ایت الله ساندیسعلی خامنه ای متشکرم که من را  از صندوق در اوردند .)) 



دکتررراحمدی نژاد در ادامه مصاحبه گفت:

((در این 11ماه که من به مدد الهی در راس امور قرار گرفتم هاله نورم بیشتر شده است و این را حتی 63درصد کسانی که به من رای دادند می توانند بگویند ))


دکتررر احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که صدهها نفر در پی اعتراض به انتخابات کشته وزخمی شدند و هزارتن زندانی شدند گفت: 


((این ها هم شایعه است از 63درصد کسانی که به من رای دادند بپرسید اصلا خبری نبوده همانطور که هلوکاست رخ نداده  است و برجهای دو قلو سقوط  نکرده اند من به شما به صراحت می گویم دنیا بداند حتی یک نفر هم کشته نشده و ما اصلا زندان نداریم که زندانی داشته باشیم حتی کسی تظاهرات نکرده است اصلا 25 خرداد که میگویند چند میلیون امدند ما عکس گوگولی داریم که حتی یک نفر هم ان روز  در خیابان نیامده است 
این فیلمها هم مونتاژه و توهالیود ساختند برای خراب کردن من و رهبر و نظام عزیزمان وگرنه حتی ان 37 درصد هم که به من رای ندادند هم تا حدودی به هاله نور من باور دارند و الان رای گیری شود به شما قول می دهم که 100 درصد ارا را کسب کنم من تو این یک سال بقدر خوب کار کردم که طبق اخرین نظر سنجی بیش از 100 درصد با برنامه های من موافقند البته بگویم اگر ارای دشمن را از مجموع ارا کم کنیم من پیروز انتخابات هستم .
در دروه بعدی اگر خدا بخواهد هم با تغییر کوچکی در قوانین باز کاندیدا می شوم و برای اولین بار یک کاندیدا خواهیم داشت و این بنده حقیر تنها کاندیدای اصلح خواهم بود 
اصلا چرا مدیریت جهان را به من نمی دهند برای اینکه از احمدی نژاد می ترسند که مستکبران را نابود کند و مظلومان را نجات دهد ))


در اینجا بود که مصاحبه کننده کف کرد و بروی زمین افتاد و مصاحبه یه جورایی به پایان رسید

۱۳۸۹/۲/۳

دیدار ساندیس علی خامنه ای با گروه کثیری از پرستاران نمونه قایق نظام (قسمت 6)

ساندیس علی یاد سال گذشته افتاد که توانسته بود با سرکوب مخالفانش قایق نظامش را حفظ کند و باخودش میگفت

((یزید اگر الان سرکار بود مطمئنا سقوط می کرد از  یزید درس خوبی گرفتم واشتباه یزید را تکرار نمی کنم لازم باشه برای حفظ قایق نظام همه مسافران را می کشم سال گذشته اگر ساندیس را به موقع بین ملوانان ساندیس مدار ذوب شده توزیع نمی کردم الان قایق سوراخ شده بود کوسه و میمون خوب به دادم رسیدند و با بازی دادن مردم تونستیم خفه شون کنیم ولی امسال بخواند دوباره اعتراض کنند چیکار باید بکنم راهش را بلدم ))

ساندیس علی با صدای زنش به خودش امد و گفت :

((اگر گذاشتی دو دقیقه فکر کنم چی میگی ))

زن ساندیس علی گفت :

((حضرت ناخدا غا ساندیس علی درباره اغا مصطفی  است میگه :ساندیس کم بهش میرسه از قرار دادهای ساندیسی چیز کمی گیرش میاد. میگه: اغا مجتبی بیشتر ازمن ساندیس گیر میاره . روش نشد به من گفت ))


خامنه ای با ترشرویی گفت :

((چند بار گفتم زن هرکسی به اندازه کارش  ساندیس میگیره اغا مجتبی ماشالله بچه فعال تری زرنگتره به من درسرکوب مسافران کمک میکنه ولی اغا مصطفی استعداد ضعیفی داره خوب نمی تونه سرکوب کنه ولی دارم روی مصطفی کار می کنم بزودی سهمیه ساندیسش را زیاد می کنم.... ))

ساندیس علی بلند شد و عصا دست گرفت و بیرون از اتاق رفت

ساندیس علی خامنه ای به مناسبت روز پرستار جمعی از پرستاران ساندیس مدار قایق را درگوشه ای جمع کرد و برایشان سخنرانی کرد


 مشروح این سخنرانی را از دفتر ناخدا ساندیس علی :

 

 

بیانات ساندیس علی  در دیدار گروه كثیری از پرستاران نمونه قایق نظام 



به مناسبت سالروز ميلاد حضرت زينب كبرى‌ (سلام اللَّه عليها)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 اولاً روز پرستار و ايام ولادت زينب كبرى، اين زن نمونه‌ى تاريخ بشر را به همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز و پرستاران محترم تبريك عرض ميكنيم. اميدواريم كه خداوند به پاداش اين خدمت بزرگ، اين تلاش بسيار ارزشمند، رحمت خود، هدايت خود و فضل خود را شامل حال همه‌ى شما و همه‌ى پرستاران كشور و مجموعه‌ى دست‌اندركاران مسئله‌ى سلامت در كشور بفرمايد.

 عمده‌ى عرض امروز ما و ديدار امروز ما، متوجه به تشكر از زحمات پرستاران است. حقيقتاً جا دارد كه به همه‌ى مجموعه‌ى پرستارى در كشور، انسان عرض تشكر كند و از اين كار بزرگ و پرفرسايش و وظيفه‌ى سنگينى كه شما بر عهده گرفته‌ايد، تقدير شود.

 مسئله‌ى سلامت جزو اولين مسائل مهم زندگى جوامع است. اين حديث معروف «نعمتان مجهولتان الصّحّة و الأمان» حقيقتاً انگشت اشاره‌اى است به يك امر اساسى و حياتى. هم سلامت، هم امنيت در شمار نعمتهاى بزرگى است كه انسان تا از آن نعمتها محروم نباشد، اهميت و ارزش آن را نميفهمد؛ مثل هوا، مثل تنفس. تا وقتى انسان تنفس ميكند، اهميت اين نعمت رايگان و همه‌جائى را درك نميكند؛ تنفس كه مشكل شد، انسان آن وقت احساس ميكند چه نعمت بزرگى از دست رفته است. مجموعه‌ى پزشكى و پرستارى و بقيه‌ى دستگاه‌هاى سلامت، در واقع تأمين كننده‌ى اين نعمت بزرگ براى جامعه‌اند. و نقش پرستار در اين ميان، نقش بسيار برجسته‌اى است. پرستار در يك تلاش و چالش دائمىِ روحى و روانى است؛ فقط مسئله‌ى جسم او نيست. خستگى روحى، مواجهه‌ى با بيمار و دردمند و احساس وظيفه‌ى اينكه بايد براى اين دردمند و بيمار، هم علاج جسمانى، هم علاج روحى و معنوى تقديم كند، مسئله‌ى بسيار فرساينده‌اى است، كار سنگينى است. اين وظيفه‌ى سنگين را پرستاران بر عهده گرفته‌اند.(پرستاران سال 88 کار بدب کردند و معترضانی ساندیسخوران بسیجی من زخمی کرده بودند را مداوا کردند که قلبم جریحه دار شد  مسال به صورت مضاعفی می خواهم ادم بکشم و باید ÷رستاران به مجروحان معترض کمک نکنند )
 مطمئن باشيد كه هر لحظه‌اى، ثانيه‌اى، دقيقه‌اى كه در اين كار، با توجه به احساس تكليف در مقابل بيمار، در مقابل انسان دردمند ميگذرانيد، يك حسنه‌اى را از خداى متعال و يك پاداش اجرى را از حضرت ربوبى دريافت ميكنيد. هيچ ثانيه‌اى در محاسبات الهى از بين نميرود. نبايد تصور كرد كه لحظات دشوار براى يك پرستار بر بالين يك بيمار، در محاسبات الهى مورد غفلت قرار خواهد گرفت؛ اينجور نيست. هر لحظه‌اى كه ميگذرانيد و هر تلاشى كه ميكنيد، هر كفّ نفسى كه در مقابل سختى‌ها از خود نشان ميدهيد، اين يك حسنه‌اى است، يك كار در خور اجر است و خداى متعال همه‌ى اين لحظات را ثبت ميكند. اين كارهاى دشوار را كه تأثيرهاى بزرگ و مهمى دارد، بايد قدر دانست.(ولی امسال اگر بفهمم پرستاری به معترضانی که بسیجیهای ساندیسمدار من زخمی کردند کمک کردند می فرستمش کهریزک تا دیگه چنین اشتباهی نکند )
 البته تكاليف هم سنگين است. به تكاليف هم بايد توجه كرد. اخلاق پرستارى، مثل اخلاق پزشكى يك فريضه است، يك وظيفه است. اجر شما بسيار زياد است، تكليف شما هم بسيار سنگين است؛ چون بيمار انسانى، يك ماشين نيست؛ يك مجموعه‌ى آهن و فولاد و پيچ و مهره نيست؛ فقط جسم نيست. روح انسان، احساسات انسان، عواطف انسان، بخصوص در هنگامى كه مريض است، دردمند است، خيلى نيازمند لطف است، نيازمند نوازش است. گاهى يك لبخند شما، از دارو و درمانى كه براى اين بيمار به كار ميرود، ارزشش بيشتر است، اثرش بيشتر است. بيمار دچار آشفتگى است، دچار ناراحتى است - بخصوص بيماران سخت - كمك به او، فقط كمك به جسم او نيست؛ جسم او را با دارو و درمان و تزريق و تدابير پزشكى بايستى علاج كرد؛ اما روح او با محبت، با لطف، با نوازش، با مهربانى درمان ميشود. گاهى اين درمان روحى، حتّى جاى درمان جسمى را هم ميگيرد؛ اين، هم علمى است، هم به تجربه ثابت شده است كه شادى روح انسان، شادى عصبى و احساسى انسان، بر روى جسم او تأثير مثبت ميگذارد. اين، دست شماست؛ در اختيار پرستاران است.(تکلا یف من سنگین است و دوست دارم به تکالیف من توجه کنید و به مجروحان کمک نکنید )

 پرستار كار سختى را بر عهده دارد، اجر بزرگى را هم دارد؛ اما وظيفه‌ى سنگينى هم دارد. اين تعادل ميان وظيفه و پاداش، ميان حق و تكليف، يكى از اركان بزرگ مفاهيم اسلامى و مبانى اسلامى است. اين بازآموزى‌اى كه وزير محترم بيان كردند - كه بسيار باارزش است - جا دارد كه در زمينه‌ى نه فقط مسائل علمى، بلكه در زمينه‌ى اخلاق پرستارى هم وجود داشته باشد. حقيقتاً بايد منشور اخلاقى پرستارها فراهم شود، ميثاق پرستارى و معاهده‌ى پرستارى بايد تعليم داده شود و تدريس شود؛ پرستار عظمت كار خود را - كه طبعاً اين عظمت كار، ملازم با اهميت شخصيت خود اوست - بداند؛ كار را آنچنان كه شايسته است، انجام دهد.(میثاق شما پرستاران باید این  باشد که مجروحان معترض  را تحویل بسیجیهای ساندیس مدار بدهید و مداوا نکنید )
 بنده خسته‌نباشيد عرض ميكنم به همه‌ى پرستاران عزيز در سرتاسر كشور؛ بخصوص به شما پرستاران نمونه، و از خداوند متعال مسئلت ميكنم كه به شماها كمك كند و توفيق بدهد تا اين ارزش والائى كه شما براى شغل خود و كار خود انتخاب كرده‌ايد، به وسيله‌ى كرام كاتبان، در ثبت الهى محفوظ بدارد و شما را مأجور كند و ان‌شاءاللَّه عاقبت به خير باشيد.( والبته هر پرستاری به میثاق من توجه نکند میفرستمش کهریزک)
 خوب، در جمهورى اسلامى روز پرستار را با ولادت حضرت زينب كبرى‌ (سلام اللَّه عليها) برابر قرار داده‌اند؛ اين هم معناى بزرگى دارد. زينب كبرى‌ يك نمونه‌ى برجسته‌ى تاريخ است كه عظمت حضور يك زن را در يكى از مهمترين مسائل تاريخ نشان ميدهد. اينكه گفته ميشود در عاشورا، در حادثه‌ى كربلا، خون بر شمشير پيروز شد - كه واقعاً پيروز شد - عامل اين پيروزى، حضرت زينب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثه‌ى نظامى با شكست ظاهرى نيروهاى حق در عرصه‌ى عاشورا به پايان رسيد؛ اما آن چيزى كه موجب شد اين شكست نظامىِ ظاهرى، تبديل به يك پيروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زينب كبرى‌؛ نقشى كه حضرت زينب بر عهده گرفت؛ اين خيلى چيز مهمى است. اين حادثه نشان داد كه زن در حاشيه‌ى تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهم تاريخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به اين نكته ناطق است؛ ليكن اين مربوط به تاريخ نزديك است، مربوط به امم گذشته نيست؛ يك حادثه‌ى زنده و ملموس است كه انسان زينب كبرى‌ را مشاهده ميكند كه با يك عظمت خيره‌كننده و درخشنده‌اى در عرصه ظاهر ميشود؛ كارى ميكند كه دشمنى كه به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده است و مخالفين خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت پيروزى تكيه زده است، در مقر قدرت خود، در كاخ رياست خود، تحقير و ذليل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پيشانى او ميزند و پيروزى او را تبديل ميكند به يك شكست؛ اين كارِ زينب كبرى‌ است. زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ.(برای این میزنم به کربلا که هرچه داریم از این کربلاست یزید اشتباه کرد حضرت زینب را به دربار اورد تا سخنرانی کند بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نمی روم و قبل از اینکه بخواد اعتراض شروع شود به شدت سرکوب می کنم چه به رسد به اینکه بخواهند برای من سخنرانی کنند )

 آنچه كه از بيانات زينب كبرى‌ باقى مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حركت زينب كبرى‌ را نشان ميدهد. خطبه‌ى فراموش نشدنى زينب كبرى‌ در بازار كوفه يك حرف زدن معمولى نيست، اظهارنظر معمولى يك شخصيت بزرگ نيست؛ يك تحليل عظيم از وضع جامعه‌ى اسلامى در آن دوره است كه با زيباترين كلمات و با عميق‌ترين و غنى‌ترين مفاهيم در آن شرائط بيان شده است. قوّت شخصيت را ببينيد؛ چقدر اين شخصيت قوى است. دو روز قبل در يك بيابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با اين همه عزيزان و جوانان و فرزندان و اينها از بين برده‌اند، اين جمع چند ده نفره‌ى زنان و كودكان را اسير كرده‌اند، آورده‌اند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمده‌اند دارند تماشا ميكنند، بعضى هلهله ميكنند، بعضى هم گريه ميكنند؛ در يك چنين شرائط بحرانى، ناگهان اين خورشيد عظمت طلوع ميكند؛ همان لحنى را به كار ميبرد كه پدرش اميرالمؤمنين بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به كار ميبرد؛ همان جور حرف ميزند؛ با همان جور كلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «يا اهل الكوفه، يا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعه‌گرها، اى كسانى كه تظاهر كرديد! شايد خودتان باور هم كرديد كه دنباله‌رو اسلام و اهل‌بيت هستيد؛ اما در امتحان اينجور كم آورديد، در فتنه اينجور كورى نشان داديد. «هل فيكم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الكذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان يكسان نبود. به خودتان مغرور شديد، خيال كرديد ايمان داريد، خيال كرديد همچنان انقلابى هستيد، خيال كرديد همچنان پيرو اميرالمؤمنين هستيد؛ در حالى كه واقع قضيه اين نبود. نتوانستيد از عهده‌ى مقابله‌ى با فتنه بربيائيد، نتوانستيد خودتان را نجات دهيد. «مثلكم كمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انكاثا»؛ مثل آن كسى شُديد كه پشم را ميريسد، تبديل به نخ ميكند، بعد نخها را دوباره باز ميكند، تبديل ميكند به همان پشم يا پنبه‌ى نريسيده. با بى‌بصيرتى، با نشناختن فضا، با تشخيص ندادن حق و باطل، كرده‌هاى خودتان را، گذشته‌ى خودتان را باطل كرديد. ظاهر، ظاهر ايمان، دهان پر از ادعاى انقلابيگرى؛ اما باطن، باطن پوك، باطن بى‌مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. اين، آسيب‌شناسى است.(بار دیگر می گویم من از یزید بدتر هستم و معترضان زن را هم مثل ندا می کشم و اجازه اعتراض به کسی را نمی دهم )

 با اين بيان قوى، با اين كلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اينگونه صحبت ميكرد. اينجور نبود كه يك عده مستمع جلوى حضرت زينب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل يك خطيبى براى اينها خطبه بخواند؛ نه، يك عده دشمن، نيزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ يك عده هم مردم مختلف‌الحال حضور داشتند؛ همانهائى كه مسلم را به دست ابن‌زياد دادند، همانهائى كه به امام حسين نامه نوشتند و تخلف كردند، همانهائى كه آن روزى كه بايد با ابن‌زياد در مى‌افتادند، توى خانه‌هايشان مخفى شدند - اينها بودند توى بازار كوفه - يك عده هم كسانى بودند كه ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه ميكنند، دختر اميرالمؤمنين را مى‌بينند، گريه ميكنند. حضرت زينب كبرى‌ با اين عده‌ى ناهمگون و غير قابل اعتماد مواجه است، اما اينجور محكم حرف ميزند. او زن تاريخ است؛ اين زن، ديگر ضعيفه نيست. نميشود زن را ضعيفه دانست. اين جوهر زنانه‌ى مؤمن، اينجور خودش را در شرائط دشوار نشان ميدهد. اين زن است كه الگوست؛ الگو براى همه‌ى مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسيب‌شناسى ميكند؛ ميگويد شماها نتوانستيد در فتنه، حق را تشخيص بدهيد؛ نتوانستيد به وظيفه‌تان عمل كنيد؛ نتيجه اين شد كه جگرگوشه‌ى پيغمبر سرش بر روى نيزه رفت. عظمت زينب را اينجا ميشود فهميد.(باز می گویم من یزید نیستم که زنی بیاد جلوی من بخواد اعتراض کنه وسخنرانی بذاره مثل صدهها نفری که سال پیش در خیابان وکهریزک کشتم باز هم می کشم )

 روز پرستار، سالروز ولادت حضرت زينب است؛ اين هشدار به زنان ماست: نقش خودتان را پيدا كنيد. عظمت زن بودن را در آميختن حجب و حيا و عفاف زنانه با عزت مسلمانانه و مؤمنانه، درك كنيد. زن مسلمان ما اينجور است. (واگر نخواهد باشد سرکوب و تو سری می زنییم )

 دنياى فاسد غرب خواستند بروز زن را، شخصيت زن را در روشهاى غلط و انحرافى كه همراه با تحقير جنس زن است، به زور به ذهن دنيا فرو كنند: زن براى اينكه شخصيت خودش را نشان بدهد، بايستى براى مردان چشم‌نواز باشد. اين شد شخصيت براى يك زن؟! بايستى حجاب و عفاف را كنار بگذارد، جلوه‌گرى كند تا مردها خوششان بيايد. اين تعظيم زن است يا تحقير زن؟ اين غرب مستِ ديوانه‌ى از همه جا بى‌خبر، تحت تأثير دستهاى صهيونيستى، اين را به عنوان تجليل از زن عَلم كرد؛ يك عده هم باور كردند. عظمت زن به اين نيست كه بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب كند؛ اين افتخارى براى يك زن نيست؛ اين تجليل زن نيست؛ اين تحقير زن است. عظمت زن آن است كه بتواند حجب و حيا و عفاف زنانه را كه خدا در جبلّت زن وديعه نهاده است، حفظ كند؛ اين را بياميزد با عزت مؤمنانه؛ اين را بياميزد با احساس تكليف و وظيفه؛ آن لطافت را در جاى خود به كار ببرد،آن تيزى و بُرندگى ايمان را هم در جاى خود به كار ببرد. اين تركيب ظريف فقط مال زنهاست؛ اين آميزه‌ى ظريف لطافت و بُرندگى، مخصوص زنهاست؛ اين امتيازى است كه خداى متعال به زن داده است؛ لذا در قرآن به عنوان نمونه‌ى ايمان - نه نمونه‌ى ايمان زنان، نمونه‌ى ايمان همه‌ى بشر؛ زن و مرد - دو زن را مثال ميزند: «و ضرب اللَّه مثلا للّذين امنوا امرأت فرعون»(1) و «مريم ابنت عمران»؛(2) يكى زن فرعون است، دومى هم حضرت مريم است. اينها اشاره‌ها و نشانه‌هائى است كه منطق اسلام را نشان ميدهد.(در غرب حجاب اختباری است واین ستمی است بر زنان در ارث با مردان برابرند واین یعنی توهین به زنان و زنان در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی و.....برابر با مردان هستند و این بسیار ظلم بزرگی است)
 انقلاب ما انقلاب زينبى است. از اول انقلاب، زنان يكى از برجسته‌ترين نقشها را در اين انقلاب ايفاء كردند. هم در خود حادثه‌ى بزرگ انقلاب، هم در حادثه‌ى بسيار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگين‌تر و دردناك‌تر و تحمل‌طلب‌تر نبود، يقيناً كمتر نبود. مادرى كه جوان خودش را، عزيز خودش را، دسته‌ى گل خودش را هجده سال، بيست سال - كمتر، بيشتر - پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف ميدان جنگ ميفرستد، كه معلوم نيست حتّى جسد او هم برخواهد گشت يا نه. اين كجا، رفتن خود اين جوان كجا؟ كه خوب، اين جوان، با شور و هيجان جوانى، همراه با ايمان و روحيه‌ى انقلابيگرى، حركت ميكند و ميرود. كار اين مادر، از كار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، كوچكتر نيست. بعد هم كه جسد او را برميگردانند، افتخار ميكند كه بچه‌ى من شهيد شده. اينها چيز كمى است؟ اين، حركت زنانه، حركت زينب‌گون در انقلاب ما بود.(البته ما روی یزید را سفید کردیم بدون اغراق بگویم من مقایسه که میکنم می بینم یزید مهربان تر از من بود واین مشکل یزید و یزدیان تاریخ است من از تاریخ درس گرفته ام و باید رحم را به بچه وزن هم نکرد مانند حوادث سال 88 که به دختران نوجوان هم رحم نکردم )

 عزيزان من، خواهران، برادران! انقلاب ما اينجورى پيش رفت. قدرت و عظمت اين انقلاب به اين چيزهاست؛ به دل دادن به معنويت، مجذوب شدن در مقابل لطف الهى. وقتى كه دشمن ميخواهد زينب كبرى‌ را به آنچه كه برايش پيش آمده، شماتت كند، ميفرمايد: «ما رأيت الاّ جميلا»؛ جز زيبائى، چيزى نديدم. برادرانش، فرزندانش، عزيزانش، نزديكترين يارانش، اينها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به خاك و خون تپيدند، خونشان ريخته است، سرهايشان بالاى نيزه رفته است؛ ميگويد جميل، زيبا! اين چه جور زيبائى‌اى است؟ اين زيبائى را همراه كنيد با آنچه كه نقل شده است كه زينب كبرى‌ حتّى در شب يازدهم نماز شبش ترك نشد. در طول دوران اسارت، انقطاع الى‌اللَّه‌اش، دلبستگى‌اش به خداى متعال، رابطه‌اش با خداى متعال سست نشد، كم نشد، بلكه بيشتر شد. اين زن، الگوست.(در کهریزک وخیابانهای تهران هم زمانی جسد معترضان دست بسیجهای ساندیس خور می افتاد هم می گفتند ...)

 همان رشحات و خرده‌ريزه‌هائى كه از اين حقيقت در جامعه‌ى ما، در انقلاب ما وجود دارد، اين انقلاب را عظمت بخشيده است؛ همين‌هاست كه به كورى چشم دشمن، ملت ايران را با اين همه دشمنى، امروز مثل يك چهره‌ى الهام‌بخش در مقابل ملتها قرار داده است. ملت ايران امروز به عنوان يك ملت الهام‌بخش در بين ملتهاى مسلمان است. البته دشمنها اين را نمى‌پسندند، سعى هم ميكنند كتمانش كنند؛ اما واقع قضيه اين است.(ولی مگر میتوان تجاوزها وشکنجه ها وادم کشیهای سال 88 را کتمان کرد)

 قدرت اين ملت به موشك و توپ و تانك و هواپيما و وسائل جنگى نيست؛ اينها هم لازم است، داريم هم الحمدللَّه؛ اما قدرت اين ملت به ايمان اوست. ملت ما به توفيق الهى، به هدايت پروردگار، به كمك خداوند، در زمينه‌هاى سخت‌افزارى هم به صورت جهشى پيش رفت. امكاناتى كه ما امروز داريم، نه قابل مقايسه‌ى با امكانات اوائل انقلاب ماست - و به طريق اولى‌ قبل از انقلاب - نه قابل مقايسه‌ى با خيلى از كشورهائى است كه سالهاى متمادى اين دردسرها را هم نداشتند؛ دل بسته بودند به كمك بيگانگان و دشمنان. الحمدللَّه ملت ايران در اين جهات هم خيلى جلو است؛ اما اينها مايه‌ى قدرت ما نيست. مايه‌ى قدرت كشور اسلامى و ملت اسلامى، ايمان اوست؛ آن جوهر ايمانى است در او. براى او فرق نميكند كه اين امكان مادى را دارد يا ندارد. سى سال پيش اين ملت ايستاد. امروز هم سى سال است كه تحريم كرده‌اند، تهديد كرده‌اند، حمله‌ى نظامى كرده‌اند، خباثت كرده‌اند، شبكه‌هاى تنيده‌ى سياسى و امنيتى را به جان او انداخته‌اند؛ اين ملت هم همين طور روزبه‌روز به صورت مضاعف رشد كرده، پيش رفته؛ نه فقط عقب نرفته، متوقف هم نشده؛ حتّى به طور متعارف هم رشد نكرده، بيش از متعارف رشد كرده. بنابراين عظمت ملت ايران به خاطر همين جوهر ايمانى است.(سلاح بسیار لازم است برای سرکوب مردم ولی از سلاح مهمتر بسیجهایی هستند که با ساندیس راضی می شوند وانسان می کشند تا زمانی که ساندیس و پول وجود دارن بسیجی ادم می کشد ایمان یعنی ساندیس پول چیزی که غرب درک نمی کند همین ساندیس پروری است  )

 حالا بى‌عقلها ملت ايران را تهديد ميكنند! رئيس جمهور آمريكا هفته‌ى گذشته به زبان تلويح و اشاره، تهديد اتمى كرد. اين تهديدها در ملت ايران كارگر نيست، اما اين مايه‌ى ننگى شد براى تاريخ سياسى آمريكا؛ اين نقطه‌ى سياهى شد در كارنامه‌ى دولت آمريكا. تهديد اتمى؟! معلوم شد پشت صحنه‌ى نمايش صلح‌دوستى و بشردوستى و پايبندى و اصرار بر معاهدات اتمى چيست. معلوم شد پشت صحنه‌ى نمايش دستِ دوستى دراز كردن چيست. ادبيات روباه‌منش تبديل شد به ادبيات گرگ‌منش. تا حالا ميگفتند كه بله، ما دست دوستى دراز ميكنيم، ما چنين، چنان؛ معلوم شد كه پشت قضيه چيست؛ معلوم شد كه طبيعت خونخوار و سلطه‌طلب دنبال چيست. اينها ميخواهند اتم را و قدرت اتمى را وسيله‌اى قرار بدهند براى سلطه‌ى بر دنيا. قدرتهاى اتمى همه‌شان همين جورند؛ همه‌شان اين را وسيله و ابزارى قرار ميدهند براى اينكه بتوانند بر ملتها سلطه پيدا كنند، بر دنيا سلطه پيدا كنند. هيچكدام اين معاهدات اتمىِ آژانس بين‌المللى انرژى اتمى را نه امضاء كرده‌اند، نه قبول كرده‌اند، و نه به طريق اولى‌ عمل ميكنند. اينها دروغگوى واضحند. آن وقت در مورد كشورهاى ديگر بنا ميكنند ايرادگيرى، نكته‌گيرى، كه به فلان بخش از معاهده، به فلان بند از معاهده، عمل نشد. قبول ندارند؛ اينها ميخواهند رقيبى در عرصه‌ى نيروى اتم و سلاح اتمى در مقابلشان نباشد؛ مسئله اين است.(ولی ما در کنار سرکوب مردم معترض سلاح اتمی می سازیم وبه وقتش بر سر اسراییل و امریکا می اندازیم )

 سياست هسته‌اى ما واضح است؛ بارها هم گفته‌ايم و تكرار كرديم: ما اهل استفاده‌ى از سلاحهاى مخرب جمعى نيستيم؛ اما آنها هم بدانند كه در مواجهه‌ى با ملت، از اينجور تهديدها و اينجور گنده‌گوئى‌ها طرفى نخواهند بست. ملت ايران اينها را با همه‌ى ادعاهائى كه دارند، در مقابل خود ذليل خواهد كرد و به زانو در خواهد آورد.(البته تقیه می کنم فعلا سرم  گرم  سرکوب مردم ایران است به وقتش از استینم بمب هم در می اورم )

 مجامع جهانى حق ندارند اين تهديد رئيس جمهور آمريكا را رها كنند، حق ندارند اين را به فراموشى بسپرند؛ بايد دنبال كنند، بايد گريبان او را بگيرند. چرا تهديد هسته‌اى ميكنيد؟ چرا دنيا را به ويرانه شدن تهديد ميكنيد؟ چرا جرأت ميكنيد چنين غلطى بكنيد؟ هيچ كس نبايد جرأت كند بشريت را با يك چنين تهديدهائى مواجه كند. به زبان آوردنش هم غلط است؛ ولو خودشان بگويند نه، ما نيتش را نداريم؛ اشتباه كرديم به زبان آورديم. به زبان هم نبايد بياورند. از اظهارات اينچنينى كه تهديد صلح بشرى است، تهديد امنيت جامعه‌ى جهانى است، نميشود به‌آسانى گذشت.(مجامع جهانی باید کشتن و دار زدن و شکنجه کردن تجاوز کردن  مردم به دست من را رها کنند وفراموش کنند ونباید به من بگویند چرا مردم خودت را تهدید می کنی اسراییل را تهدید میکنی چرا جرات می کنند چنیین حقیقتی را درباره من را بیان  کنند چون ملت معترض  ایران  ازجنایات من دفاع نمی کند )

 البته ملت ايران در مقابل اينجور حرفها شكست‌ناپذير است. ملت ايران را نميتوانند با اين چيزها عقب بنشانند. ما اجازه نخواهيم داد آمريكائى‌ها با اين وسائل، با اين ابزارها، دوباره بخواهند آن سلطه‌ى جهنمى خودشان را بر كشور ما تجديد كنند؛ اين را ملت ايران اجازه نخواهد داد. اينها همچنان در آرزوى همان سلطه‌اى هستند كه به وسيله‌ى خيانت حكومت طاغوتى پهلوى - كه لعنت خدا و بندگان خدا بر آنها باد - در اين كشور سالهاى متمادى اجراء كردند؛ خواب آن روزها را مى‌بينند. ملت ايران اجازه‌ى اين چيزها را نخواهد داد.(بنده دستگاه جهنمی بسیج را قدرتمند تر می کنم تا اگر ملت ایران بخواهد دوباره اعتراض کند و اجازه همچین کاری را می دهم و به شدت سرکوب می کنم )

 ما على‌رغم دشمن، در همه‌ى عرصه‌ها، به توفيق الهى، به كمك الهى، به فضل الهى، پيش خواهيم رفت؛ اين را بدانيد. جوانهاى ما تلاش ميكنند. ان‌شاءاللَّه ايمان روزافزون جوانها و بصيرت روزافزون ملت ما، هم بر اين تهديدها فائق خواهد آمد، هم بر ترفندهائى كه براى به هم ريختن اوضاع داخلى كشور - از قبيل آنچه كه در سال 88 ديده شد - به كار بردند، فائق خواهد آمد.(منظورم حادثه کوی دانشگاه وکهریزک وکشتن مردم در خیابانها است که ساندیسخوران بسیجی به معترضان رحم نکردند و به شدت شکنجه تجاوز وسرکوب کردند است )
 ملت ما ملت بصيرى است، ملت باايمانى است. اميدواريم خداوند متعال به بركت ادعيه‌ى زاكيه‌ى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) روزبه‌روز بر اين بصيرت بيفزايد و ملت ما را ان‌شاءاللَّه در همه‌ى ميدانها پيروز و سرافراز كند و شما جوانها ان‌شاءاللَّه در آينده‌ى نه چندان دورى، عظمت كشورتان را، پيشرفت كشورتان را، و نياز همين ابرقدرتها را به خودتان حس كنيد و ببينيد.(واگر لازم باشد خون معترضان  را می ریزم تا کشور تا ابرقدرتها بفهمند شوخی با کسی ندارم )

 رحمت پروردگار به روح مطهر امام بزرگوار و ارواح مطهر شهيدان. اميدواريم كه خداوند متعال همه‌ى شما را موفق و مؤيد و منصور بفرمايد.(و هم چنان بتوانیم به ساندیس خوری  خود ادامه بدیم و بتوانیم معترضان را نابود کنیم )

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) تحريم: 11
2) تحريم: 12

۱۳۸۹/۲/۲

دیدار ساندیس علی خامنه ای با سرداران ساندیسی کشتی نظام ساندیسی(قسمت 5)

 ساندیس علی بعد از دیدن ناو جدید یانکی ها( امریکا) سرش را پایین انداخت و نگاهی به قایق ساندیسی نظام کرد ولی خیلی زود سرش را بلند کرد وگفت :

((لگن  , اینها به این اهن پاره میگن ناو هواپیما بر , مرده شور لگنش را ببرند ))

 

جا به جا شد و دوباره به قایق نظام و ناو یانکی ها نگاه کرد و یکی از سرداران ساندیسی  راصدا زد وگفت بیا اینجا :

 

((این لگن  یانکی ها را نگاه کن اینا به خیالشون می تونند با این اهن پاره با قایق ما در بیفتند چه خبر از سامانه ساندیسی اس- 300 ؟ ))

 

سردار ابتدا بر چفیه ساندیس علی بوسه ای زد و گفت :

-(((حضرت اغا ساندیس علی جانم فدایت شود ...سامانه ساندیسی اس -300 را درست کردیم البته ماکت ساندیسیش را ساختیم 

برای رد گم کنی و تبلیغات تو روز ارتش نشان میدیم تا سر  یانکی ها را شیره بمالیم که فکر نکنند بی دست وپا هستیم و ما هم بلدیم 

چی بگم از این لگنها یه چند تا دیگه اوردن نزدیک ابهای ما ولی  با قایق ساندیسی خودمون که بزنیم به لگنشون  باید نابود بشند و دیگه اثری از شون باقی نمیمونه

البته سه تا احتمال است که

احتمال یکم  قایق ماهم نابود بشه و لگن یانکی ها هم اسیب مختصری ببینه 

و احتمال دوم اینه که قبل برخورد با لگنش تیر غیب ساندیس الله وکمک امام ساندیسی زمان   لگن یانکیها سوراخ بشه

واحتمال سوم اینه که قایق ما توسط لگن یانکی ها سوراخ بشه و یانکی ها اسیب نبینند 

ولی امر امر شماست و هرچه شما بفرمایید همان شود این احتمالات را برای اینکه خودتون اینجا هستید مطرح نمودم وگرنه در جمع احاد ساندیس مدارن فقط از قاطعیت نابودی لگن یانکی ها صحبت کردم )))


ساندیس علی با خشم گفت :

-((خوبه بسه دیگه چیزی نمی خواد بگی دست به گل اب ندی در روز ارتش ساندیسی نظام در باره اس- 300   و لگن یانکی ها هم بیشتر مانور بدید حالا برو بقیه سردارن ارشد  ساندیسی را جمع کن که می خوام براشون سخنرانی کنم

تا یادم نرفته درباره  بمب هسته ای ساندیسی چه خبر؟  کار  به کجا رسیده کی اماده میشه 

امروز می خوام یه فتوای ساندیسی از خودم ساطع کنم تا سر یانکی ها و دوستانشون را گرم کنند واز مذمت بمب اتمی ساندیسی بگم و توپ بندازم تو زمین یانکی ها که اره بمب ساندیسی اتمی را شما اول بکار بردید ...))

 

ساندیس علی چند بار به لگن یانکیها فحش داد و گفت:

((زیر دریایی (تلویزیون ) را بیارید برای ساندیس خوران فیلم بگیرید ونشون بدید ))


 

 مشروح سخنان ساندیس علی خامنه ای که از دفتر مزخرف ایشان گرفتیم

 

بیانات ساندیس علی در دیدار فرماندهان ارشد نظامی و انتظامی کشتی ساندیسی


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

 تبريك عرض ميكنيم عيد نوروز و فرا رسيدن بهار را - كه فصل طراوت و شادابى و تجديد حيات است - به همه‌ى شما برادران عزيز، كه بارهاى سنگينى را بر دوش داريد و ما تلاشها و زحمات و كوشش وسيع شما را در بخشهاى مختلف و مربوط به خودتان شاهد هستيم. ان‌شاءاللَّه خداوند اين زحمات را از همه‌ى شماها قبول كند و توفيق بدهد كه بتوانيد - همان طور كه امسال به ملت ايران عرض كرديم (دهنشان را سرویس خواهیم نمود )-البته با همت مضاعف و چند برابر و همچنين كار مضاعف و تلاش مضاعف و چند برابر، ان‌شاءاللَّه ميدانهاى وسيع ديگرى را پيش برويد، فتح كنيد و نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى را واقعاً به آن نقطه‌اى برسانيد كه شايسته‌ى اين نظام و شايسته‌ى عناصر مؤمن و صادق و خدمتگزارى مثل شماهاست.و(افتخاراتی نظیر کوی دانشگاه و خردادماه سال پیش در سرکوب مردم و به خصوص کهریزک داشته باشید)

 واقعاً يكى از نعمتهاى بزرگ خداوند در اين دوران براى نيروهاى مسلح، وجود مسئولان صادق و صميمى است؛ اين را انسان واقعاً بايستى نعمت بزرگى بداند و آن را شكر بگويد. اين پديده‌اى كه در نظام جمهورى اسلامى خودش را نشان داد و در دوران دفاع مقدس تجلى و تبلور پيدا كرد، يعنى پديده‌ى «خود را فرع هدف دانستن، نه اينكه هدف را وابسته و تابع خود كردن»، پديده‌ى بسيار مهمى است؛ حقيقتاً جاى سپاسگزارى دارد. نه اينكه ما آدمهاى ناخالص و شائبه‌دار در طول اين دورانها نداشتيم و نداريم؛ چرا، بالاخره همه جور روحيه‌اى، خُلقى در همه‌ى قشرها و همه‌ى طبقات و همه‌ى افراد وجود دارد؛ ليكن نگاه غالب، اين است. من وقتى به فرماندهان عزيزمان - كه شماها باشيد - نگاه ميكنم، واقعاً خداى متعال را شكر ميكنم كه به اين ملت تفضل كرده و چنين عناصر مؤمن و بااخلاصى را بر اين كارهاى بزرگ گماشته.(که مردم را سرکوب کنند و حوادث کهریزک را بوجود اورند )

 خوب، خود شما آقايان هم كه مورد سپاس هستيد، نعمت خدا براى ما هستيد، بايد خدا را شكر كنيد كه اين توفيق را، اين فرصت را در اختيار شما گذاشته كه اين كارهاى مهم را انجام دهيد. همه‌ى ماها - هم من، هم شماها هر كدامتان تك تك - ميتوانستيم يك آدمى باشيم در امر زندگى شخصى خودمان فعال؛ يك تاجر خوب، يك روحانى خوب، يك دانشگاهى خوب؛ تلاشهائى بكنيم براى خودمان، شخص خودمان، وزرى هم پيش خداى متعال نداشته باشيم؛ چون اين كارى كه ماها ميكنيم، تويش امكان وزر و وبال هم خيلى زياد است؛ شانه‌ها زير قوه‌ى سنگين قرار دارد؛ ميتوانستيم اينجورى نباشيم، يك زندگى معمولى داشته باشيم؛ اما طبعاً اين نقش‌آفرينى را كه امروز شما در كشور و نظامتان داريد، آن را هم نداشته باشيد. پس اين شكر دارد كه شما در جائى قرار گرفته‌ايد كه ميتوانيد نقش‌آفرين باشيد. حضور شما، اراده‌ى شما، معرفت شما، درجه‌ى اخلاص شما ميتواند در سرنوشت كشور، در تاريخ كشور، در آينده‌ى اين ملت، نه آينده‌ى ده سال و بيست سال، آينده‌ى صد سال و دويست سال براى اين كشور اثر بگذارد؛ كه اگر اين اثر يك اثر نيكى بود، آن وقت اين صدقه‌ى جاريه، برتر از همه چيز است و هيچ چيز با آن معادل نيست. شما بتوانيد يك خطى را ترسيم كنيد، يك كارى را انجام دهيد كه تا سالهاى متمادى بر اساس آن كار، يك ملت سعادت داشته باشند، از دين و دنيا برخوردار باشند، اين چيزى نيست كه هيچ عبادتى، هيچ نماز شبى، هيچ خدمت متوسط و معمولىِ متعارفى به خلق‌اللَّه با اين معادله كند؛ خيلى چيز بالائى است. اين فرصت را خدا به من و شما داده است؛ پس بايد شكرگزارى كنيم. منتها مثل همه‌ى كارهاى بزرگ، همچنان كه غنيمت آن زياد است، غرامت آن هم سنگين و خطرناك است؛ »من له الغنم فعليه الغرم«؛ با هم مبادل است؛ مثل ارتفاع بالا در حركت كوهنوردى است. اگر انسان از آنجا پرتاب شود، خطرش خيلى بيشتر از اين است كه مثلاً از يك مترى و دو مترى زمين پرتاب شود. اما خوب، آنجا نقطه‌ى عالى است؛ نقطه‌ى بالاست. هرچه جايگاه بالاتر، خطرها هم بيشتر.(مثلا  برای حفظ من نصفه ساندیسی باید مردم را بیشتر کشت وخطر کرد)

 راهِ بستن اين خطرها هم ملاحظه‌ى تكليف و مبارزه‌ى با هواى نفس است. اينجور نيست كه انسان را در يك مجموعه‌ى ابهام قرار داده باشند كه ندانيم پس چه كار كنيم؛ نه، با هواى نفسِ مخالف شرع و مخالف دين مبارزه و معارضه كردن و وظيفه و تكليف و واجب را دائماً مورد ملاحظه قرار دادن. اگر اين خط را برويد - كه البته خط آسانى نيست، مشكل است - معلوم است كه چه كار بايد كرد. لذا به نظر من از جمله‌ى كارهائى كه امثال ما و شما بايد داشته باشيم، اين است كه از خداى متعال بخواهيم و بگوئيم: پروردگارا ! اين نعمتى(ساندیسی ) را كه به ما دادى - يعنى فرصت حضور در يك جايگاه مؤثر، در سرنوشت كشور و ملت - به نقمت تبديل مفرما؛ اين را كه موجب اجر است، موجب وزر قرار نده. خوب، اين بسته به تلاش خود ماست. از خدا كمك بخواهيم، همت كنيم، تلاش كنيم؛ خواهد شد.(و بیشتر سرکوب کنیم )

 نيروهاى مسلح - همچنان كه در بيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) هست - حصارند؛ حصن و حصارِ بركشيده‌ى در پيرامون يك ملت و يك كشورند. حصار هميشه بايستى پابرجا باشد، حصار بايد رخنه پيدا نكند؛ لذا نيروهاى مسلح هميشه بايستى استوارى خودشان را حفظ كنند. در داخل حصار، حوادث و شرائط گوناگونى پيش مى‌آيد؛ يك عده خوابند، يك عده بيدارند، يك عده دعوا ميكنند، يك عده مشغول عروسى‌اند، يك عده مشغول عزايند؛( ویه عده مشغول تجاوز در کهریزک هستند و یه عده مشغول دار زدن یه عده مشغول شکنجه کردن یه عده مشغول بمب گذاری بلاخره همه مشغول حفظ قدرت من هستند) اما اين حصار بايد در همه‌ى اين احوالات مستحكم باقى بماند. با اين چشم به نيروهاى مسلح نگاه كنيد. اين استحكام بايد دائم باقى باشد. اگر اين استحكام بود، اگر نگهبانانى كه بر روى حصار دارند نگهبانى ميدهند، دائم هشيار بودند، مراقب بودند، حركات دشمن را رصد كردند، از هيچ نقطه‌اى غافل نشدند، امنيت داخل حصار محفوظ خواهد بود؛ در سايه‌ى آن امنيت، مردم به دين و دنيا ميتوانند برسند؛ كه اگر امنيت نبود، نميتوانند. پس پرداختن به استحكام نيروهاى مسلح، يك اصل دينىِ غيرقابل اغماض است. همه بايستى مراقب باشند، خود نيروهاى مسلح هم بايد مراقب باشند، دولتها هم بايد حواسشان باشد، مردم هم بايد حمايت كنند؛ اين حصار بايستى مستحكم باشد. در همه‌ى احوال، هر اتفاقى در داخل رخ ميدهد، حصار نيروهاى مسلح بايد محفوظ باشد.( انتطار من تجاوز و شکنجه بیشتر برای حراست از من است که تا کنون نیروهای مسلح به ساندیس  از من خوب مراقبت کردند)

 خوب، اين تشبيه معقول به محسوس است. حصار در هر جا يك معنائى دارد. شما حصاريد؛ ارتش يك جور حصار است، سپاه يك جور حصار است، بسيج يك جور حصار است، نيروى انتظامى يك جور حصار است، حفاظت اطلاعات يك جور حصار است؛ هر كدام در آن وظيفه‌هاى تعيين شده و تعريف شده‌ى خودشان بايستى آن جنبه‌ى حصار بودن خودشان و لزوم استحكام اين حصار را مراعات كنند و نگه بدارند.(و این جذبه در شکنجه وتجاوز به مردم نهفته است و هرساندیس خور مسلحی باید اشنا به تجاوز و شکنجه باشد تا حصار من اسیب نبیند )


 دنيا هم دنياى زورگوئى است؛ دنياى ظلم است؛ دنياى خوبى نيست؛ دنياى بدى است؛ دنياى جاهليت است؛ دنياى غلبه‌ى شهوترانها و زورگوها بر اكثر مردم جهان است. در يك چنين دنيائى خيلى بايد مراقب بود، خيلى بايد هوشيارانه عمل كرد، مدبرانه عمل كرد، شجاعانه عمل كرد.(باید هوشیارانه مردم را کشت و شکنجه و تجاوز کرد ) مى‌بينيد رفتار اين سران دنيا را؛ براى اطماع خودشان، براى حرص خودشان، براى پشتيبانى و حمايت از كمپانى‌هاى مورد تأييد خودشان، براى پر كردن جيبهاى كمپانى‌داران و سرمايه‌داران بزرگ، مى‌بينيد چه فجايعى در دنيا دارد اتفاق مى‌افتد؛ البته زير نام نيك شعارهاى توخالى و دروغين. جنگ‌طلبند، اسم صلح را مى‌آورند و زير تابلوى صلح مى‌ايستند؛ براى انسانها و بشر هيچ حق و اعتبارى قائل نيستند، زير تابلوى حقوق بشر قرار ميگيرند؛ اهل تجاوزند، تجاوز جزو سياستهاى اصلى كارهايشان است، ادعاى مقابله با تجاوز ميكنند؛ در سياستهاى خودشان، در رفتارهاى خودشان، از همه‌ى شيوه‌هاى كثيف استفاده ميكنند و بهره ميگيرند؛ از ترور استفاده ميكنند، سازمانهاى تروريست به وجود مى‌آورند، شركتهاى تروريست استخدام ميكنند - كه اينها چيزهاى واضح امروز دنياست - در عراق شما نمونه‌اش را ملاحظه ميكنيد، در افغانستان نمونه‌اش را ملاحظه ميكنيد؛ در آنجاهائى كه كودتا راه انداخته‌اند، مى‌بينيد؛ تجاوزى كه به كشورها شده، اينها را مى‌بينيد؛ در عين حال يك ظاهر آرام، اتو كشيده، ادكلن زده، با الفاظ مناسب، مى‌آيد در مقابل چشم مردم ظاهر ميشود، به عنوان رئيس جمهور فلان كشور يا فلان كشور؛ با افكار عمومى مردم بازى ميكنند، فريب ميدهند؛ اصلاً مبناى كار بر فريبكارى است. دنيا يك چنين دنيائى است؛ دنياى مبتنى بر دروغ، بر فريب، بر ظلم و زور نقابدار؛ اگرچه حالا گاهى هم نقابها برطرف ميشود. گاهى اوقات غرور و اعتماد به پايه‌هاى پوشالىِ قدرتى كه در اختيارشان هست، اختيار را از دستشان خارج ميكند. ديديد ديگر؛ همين چند روز قبل از اين، رئيس جمهور آمريكا تلويحاً تهديد به استفاده‌ى از سلاح اتمى كرد! اين خيلى حرف عجيبى است؛ از اين حرف اصلاً دنيا نبايد بگذرد. در قرن بيست و يكم، قرن اين همه دعوى صلح و حقوق بشر و تشكيلات جهانى و سازمانها و مبارزه‌ى با تروريسم و اينها، رئيس يك كشور بيايد آنجا بايستد و تهديد به حمله‌ى اتمى كند! اين خيلى حرف عجيبى است در دنيا.(ما اگر تجاوز می کنیم وبدنبال بمب اتم هستیم به خاطر حفظ نظام ساندیسی من است ولی غرب بدنبال چیست )

 اين به ضرر خودشان هم هست، نميفهمند. معناى صريحش اين است كه دولت آمريكا يك دولت شرير و غيرقابل اعتماد است. اينها چند سال است دارند تلاش ميكنند تا در قضيه‌ى هسته‌اى ما اثبات كنند جمهورى اسلامى غيرقابل اعتماد است؛ در حالى كه جمهورى اسلامى در اين سى سال، نه به هيچ كشورى حمله كرده، نه هيچ جا را ابتدائاً مورد تهاجم قرار داده، نه تروريست‌پرورى كرده. آنها ميخواهند بگويند جمهورى اسلامى غيرقابل اعتماد است. خوب، در دنيا غير قابل اعتماد كيست؟ آنهائى كه هم بمب اتم دارند، هم حيا نميكنند كه بگويند ما ممكن است از اين بمب اتم استفاده بكنيم يا استفاده خواهيم كرد. اين خيلى حرف عجيبى است، اين رسواكننده‌ى اينهاست.(ما اگر تجاوز کردیم وکشتیم و شکنجه کردیم  تا حالا به مرم خودمان تجاوز کردیم ومردم خود را کشتیم و لی غرب اینها را درک نمی کند )

 در اين دنيا خيلى بايد هوشيار بود. البته مقابله‌ى با اين ظلم و زور و با نقاب و بى‌نقاب و همه جورش، صرفاً منحصر نيست در آمادگى‌هاى نظامى؛ مهمتر از آمادگى‌هاى نظامى، آمادگى‌هاى معنوى است؛ آمادگى‌هاى روحى است؛ قدرت عزم يك ملت است؛ توان ايستادگى يك ملتى است كه بتواند در مقابل اين تندبادها بايستد. تندباد مى‌آيد و ميگذرد؛ هرچه قدرت هم داشته باشد، مى‌آيد و ميگذرد؛ مهم اين است كه بتوان يا نتوان در مقابل اين تندباد ايستاد. مشكل بناهائى كه فرو ميريزد، اين است كه نميتوانند خودشان را نگه دارند؛ والّا تندباد كه دائمى نيست. اگر يك ملتى زانوان خودش را محكم كرد، قدرت ايستادگى به خودش داد، ثبات قدم خودش را تقويت كرد، از اين تندبادها و اين طوفانها كارى بر نمى‌آيد؛ مى‌آيند و ميروند؛ آنها ميروند، اين ملت ميماند.(اگر ملتی مانند ما سران خود را نخواست باید به زور مردم را سرکوب کرد تا ملت اگاه شود و ملت غلط می کند که با من در بیفتد )

 استحكام يك نظام به اين چيزهاست: به ايمان، به قدرت و توانائى ايستادگى، به عزم راسخ، به فريب نخوردن از الفاظ چرب و نرمِ (و از همه مهمتر سرکوب تهدید تجاوز شکنجه تجاوز اعدام و...) تعارف‌آميزى كه در يك مواردى خيلى راحت در بسيارى از بده و بستان‌هاى سياسى مبادله ميشود؛ در حالى كه در پشت اين الفاظ نرم، چهره‌ى خشن و غضب‌آلود آن كسانى قرار دارد كه نيتهاى سوء دارند. نمونه‌هايش الى ماشاءاللَّه در زمان خودمان، در همين چند ده سال بارها اتفاق افتاده؛ نسبت به ديگران، نسبت به كشورهاى مختلف، نسبت به خود ما؛ موارد زيادى ديديم. هوشمند بودن، فريب نخوردن، اعتماد به نفس داشتن، اعتماد به خداى متعال داشتن، قدرت ايستادگى را در خود تقويت كردن، باور داشتن به اينكه ميتوان قدرتمند بود و ايستادگى كرد؛ اينهاست كه يك ملت را نگه ميدارد.( وبه خصوص شکنجه وتجاوز وتهدید و....)

 خوشبختانه زمينه‌ى همه‌ى اينها براى ما فراهم است. سى سال است كه طوفانهاى گوناگون آمده و رفته، اين ملت محكم ايستاده، اين انقلاب پايدارتر شده. امروز ما خيلى قوى‌تر از ده سال پيش و بيست سال پيش و سى سال پيش هستيم. توانائى ما در همه‌ى زمينه‌ها امروز خيلى بيشتر است؛ در مقابله‌ى با انواع دشمنى‌ها اين را نشان داديم، ملتمان به فضل الهى و توفيق الهى اين را نشان ميدهد. پس توانائى اصلى اين است.(و بخش دیگر توانایی شما ساندیسخوران هستید که خوب تجاوز و شکنجه می کنید)

 اما همان طور كه عرض كرديم، اين حصار را هم نبايد بگذاريم رخنه‌اى ببيند. بله، در داخل اين حصار، اين مردم محكم ايستاده‌اند، اما حصار - يعنى نيروهاى مسلح - را بايد محكم نگه داشت. اولاً نيروهاى مسلح تهديد را جدى بگيرند؛ بارها من اين را گفتم. شما در محاسبات خودتان، مثل محاسبات سياسى نميتوانيد عمل كنيد. محاسب سياسى مثلاً ميگويد امكان حمله‌ى دشمن كم است؛ بيست درصد است، سى درصد است؛ شما بايد بگوئيد امكان حمله‌ى دشمن صددرصد است. آمادگى را با اين مبنا در همه‌ى بخشها بايستى براى خودتان فراهم كنيد. بايستى دائماً بهوش بود.(امادگی برای تجاوزو تهدید و شکنجه  بیشتر و مضاعف )

 به نظر من مسئله‌ى طرحهاى ابتكارى(ساندیسی ) را هم خيلى بايد جدى گرفت. خوشبختانه در نيروهاى مسلح اين هست. مثل يك توده‌ى استعداد، كه يك بخشى از اين استعداد، يك لايه‌ى روئين اين استعداد در معرض استفاده قرار گرفته؛ اعماق اين توده‌ى استعداد هنوز همچنان باز نشده؛ ملت ما اينجورى بود. واقعاً آدم احساس ميكند و مى‌بيند كه در اول انقلاب، در بخشهاى مختلف، از اين توده‌ى ظرفيت فكرى و استعداد فكرى و كسب مهارتها در بخشهاى گوناگون، يك مقدار كمى استفاده ميشد. انقلاب موجب شد يك تحركى به وجود بيايد؛ در بخشهاى علمى، در بخشهاى فناورى، در بخشهاى سازندگى، در بخشهاى فرهنگى، سياسى و غيره؛ استعدادها شكوفا شد، گل كرد. يعنى از اين مجموعه‌ى توده‌ى فشرده و متراكم به انبوه، لايه‌هاى ديگرى هم همين طور هى باز شد. اين تجربه به ما نشان ميدهد كه ظرفيتهاى ما خيلى بالاست.(بروید دنبال طرحهای ابتکاری تجاوز و شکنجه تهدید ادم کشی بمبگذاری )

 برويد دنبال كارهاى ابتكارى، برويد دنبال كارهائى كه دنيا آنها را نيازموده و تجربه نكرده؛ در طراحى‌هاى عملياتى، در طراحى‌هاى اطلاعاتى، در نوع برخورد با دشمن؛ فريب يك جور، تدبير يك جور؛ اينها كارهاى مهمى است. بخصوص من روى نوع سازماندهى نيروهاى مسلح تأكيد ميكنم. خوشبختانه هم سپاه و هم ارتش در اين صراط قدم برداشته‌اند، دارند فكر ميكنند و كار ميكنند. نوآورى در سازماندهى سنتى تا حالا وجود داشته - در سپاه جورى، در ارتش جورى - برويد دنبال كارهاى ابتكارى. البته هر كار جديدى مطلوب نيست. كار جديدى كه با ملاحظه‌ى كامل، دقت و آزمون همراه باشد، مطلوب است. دنبال كارهاى ابتكارى برويد؛ همچنان كه تا حالا هم در بخشهاى مختلفِ نيروهاى مسلح همين بوده؛ جهاد خودكفائى ارتش يك نمونه‌اش است، كه از سى سال پيش چه كارهاى بزرگى را انجام دادند. در سپاه، فعاليتهاى متعدد و فراوان در اين زمينه‌ها وجود داشته. الحمدللَّه دستمان از تجربه‌هاى اميدبخش و اميدآفرين خالى نيست . آدم مى‌بيند كارهاى بزرگى را ميشود انجام داد.(کارهای مثل کهریزک کوی دانشگاه خودتان را دست کم نگیرید میشود کارهای بزرگتری هم کرد )

 اينها عرائض ماست. ان‌شاءاللَّه همه‌ى اين چيزهائى كه گفتيم و يا نگفتيم و جزو آرزوهاى ماست، در برنامه‌هاى شما، در كارهاى شما تحقق و تبلور پيدا كند و خودش را نشان دهد. خوب، همهى اينها يك روح هم دارد كه آن روح عبارت از معنويت و بصيرت دينى و تعميق اعتقادات دينى و باورهاى دينى است كه در كار برادران خوب و فعال و زحمتكش ما در عقيدتى - سياسى‌ها به يك نحو، در نمايندگى‌هاى ولى‌فقيه در سپاه و جاهاى ديگر به يك نحو، خودش را نشان ميدهد. اين برادران هم بايستى همين مسئله‌ى اولويتها و همين ابتكارها و همين راه‌هاى نو و همين همت مضاعف را به كار ببرند تا ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز ما بيشتر با ظواهر دينى و عمق عملى و اعتقادى در نيروهاى مسلح همراه باشيم.(و بتوانید من را سرکار باقی بذارید و هرچه خواستید از ملت بدزدید)

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته



(((ساندیس علی در پایان همه ساندیس خوران مسلح را به تجاوز و سرکوب تهدید شکنجه ادم کشی مضاعف دعوت کرد و خواست برای حفظ ساندیس علی هر جنایتی را بکنند) ))

۱۳۸۹/۱/۲۸

ساندیس علی خامنه ای و دیدار با ساندیس خوران علمی و سیاسی (قسمت 4)

ساندیسعلی صبح زود از بستر بلند شد وگفت :
((زن امروز باید بین شخصیتهای ساندیسی علمی وسیاسی حرف بزنم))


بعد هم سرش را بلند کرد و دوبه دو زنش را برانداز کرد ورگ گردنش کلفت شد وبا صدای بلندی  گفت:


((این یارو وزیر انگلیسی را دیدی با هم جنسش ازدواج کرده خاک بر سر انگار نه انگار که خجالت هم نمی کشدازدواج جنسی میکنه مرده شور ترکیبشو ببرم من تو کشتی ام اجازه چنین کثافت کاری را نمیدم ---))


زن ساندسیعلی خواست بگه بروکهریزک را ببین که ساندیس خورانت با مردم چه کردند که خفه خون گرفت و گفت:
((صبحانه را درکشتی صرف میکنید یا در دیدار شخصیتهای ساندیسی علمی سیاسی میل میفرمایید ))


ساندیسعلی گفت:
((نخیر همینجا میل میفرماییم))


بعد صرف صبحانه مدام زیر لب میگفت :


((شرم بر وزیر انگلیسی هم جنس باز... که از دنیا خجالت نمی کشد))

بلند شد و چفیه را در گردن گذاشت و عصا به دست گرفت و با کمک برادران ساندیسی به محل سخنرانی رفت 







مشروح سخنان ساندیسعلی  از دفتر ساندیسی عظمی الیه :




17/1/1389 بیانات ساندیسعلی در دیدار مسئولان و شخصیت‌های ساندیسی علمی سیاسی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

ان‌شاءاللَّه حلول سال جديد بر همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز مبارك باشد. بالاخره اين گذران فصول و سالها بايد به ما در طول عمرمان، تجربه‌ها و عبرتهائى را بياموزد. فرمود: «يا محوّل الحول»؛ سال را تحويل ميكند. تحويل سال فقط در تحويل فصل زمستان به فصل بهار نيست؛ همه‌ى فصول در واقع تحويل ميشوند. يك وقت فصل بهار است، يك وقت فصل تابستان است، بعد پائيز و برگ‌ريزان شروع ميشود. زمستان و سرما كه ظاهرش سخت و خشن است، اما باطنش در واقع مايه‌ى حيات بهار است. تحويل حول، يعنى اين؛ فصول تبديل به يكديگر ميشوند.

احوال گوناگون طبيعت، پى‌درپى مى‌آيند و تغيير پيدا ميكنند؛ اينها همه‌اش آيات الهى است. ما عادت كرديم، اهميت آنها را نميفهميم؛ والّا اگر انسان به اين تغيير و تحولى كه در طبيعت وجود دارد، عادت نكرده باشد و بار اوّلى باشد كه اينها را مى‌بيند، خواهد ديد كه خيلى حوادث شگفت‌آورى است. همين روئيدن گياهان، نو شدن طبيعت، بارور شدن درختان، اينها همه علائم قدرت الهى است كه همين طور ما با چشمِ عادت‌كرده‌ى خودمان از اينها آسان ميگذريم. در نفس خود ما هم همين جور است، وجود خود ما هم همين جور است.

تغييرات را غالباً انسان حس نميكند. تغييراتى به وجود مى‌آيد، نميفهميم. خيلى از اين بى‌توجهى‌ها در نهايت به ضررهاى بزرگ منتهى ميشود. فرض بفرمائيد كه يك رونده‌اى در راهى دارد حركت ميكند، غفلت ميكند، يك زاويه‌ى پنج درجه‌اى، ده درجه‌اى به وجود مى‌آيد. انسان هيچ متوجه نيست. پنج درجه زاويه، چيزى نيست كه انسان را به خودش متوجه كند. بعد هر چه كه در اين جهت حركت ميكند، هى فاصله‌ى او با همين پنج درجه - اگر اين پنج درجه به ده درجه و پنجاه درجه هم نرسد، همين طور پنج درجه باشد - و شكاف بين او با اين خط صحيحى كه بايد از آن حركت ميكرد، بيشتر ميشود. يك وقت انسان به خود مى‌آيد، مى‌بيند اى بابا، چه فاصله‌ى عميقى به وجود آمده. اينكه ميگويند تقوا، براى همين است. تقوا يعنى لحظه به لحظه خود را پائيدن، خود را مواظبت كردن؛ انسان حواسش جمع باشد كه چه كار دارد ميكند. اين نمازى كه روزى پنج بار براى ما معين شده است، واقعاً از بزرگترين نعمتهاى خداست. اگر اين نماز نبود، ماها خيلى در غفلت غرق ميشديم. اين نماز، ما را به خود مى‌آورد. آن وقت اقتضاء ميكند كه پس نماز را درست و با توجه بخوانيم. اگر نماز با توجه خوانده شود، اين كمك ميكند به اينكه انسان متوجه خودش باشد.

پس ببينيد در حركت سال 88 به 89 كه يك ساعتى برايش معين ميكنيم - كه اين ساعت مثل بقيه‌ى ساعات عمر است؛ از لحاظ طبيعى، از لحاظ اندازه‌گيرى‌هاى گوناگون، اين ساعت آخر سال 88 با ساعت اول سال 89 هيچ تفاوتى ندارد؛ يك حدى معين كردند - اگر غفلت بكنيم، توجه نميكنيم به گذر طبيعت و تحول طبيعت؛ اگر به اين تغيير و جابه‌جائى توجه كنيم، طبعاً ميفهميم و احساس ميكنيم. اين احساس را انسان بايد در همه‌ى تحولات زندگى با خودش همراه داشته باشد. در واقع ميتوان اين را به محتواها و ظرفيتهاى نوروز اضافه كرد.

 عيد نوروز كه يك عيد على‌الظاهر غير دينى است، عيد ملى است، جنبه‌ى دينى و يادآورى دينى ندارد؛ اگرچه حالا در بعضى از روايات دارد كه «النّيروز من ايّامنا»: از روزهاى ماست - حالا نميدانيم چقدر اين روايات اعتبار و استحكام سندى دارد - اما محتواى دينى در همه‌ى حوادث زندگى انسان وجود دارد؛ از جمله در اين عيد. خوشبختانه مردم ما توجه دارند، دعا ميخوانند، ذكر ميگويند، در مشاهد مشرفه شركت ميكنند؛ حتّى كسانى كه به شهرها و مراكزى ميروند كه على‌الظاهر مشاهد مشرفه‌ى معروف هم ندارد، آنجا اگر امامزاده‌اى پيدا شود، ساعت تحويل را حتماً توى امامزاده ميگذرانند؛ اگر مثلاً فرض كنيد عيد را به شيراز ميروند، ساعت تحويل را در شاهچراغ ميروند؛ اين يك عادت بسيار پسنديده‌اى است در بين مردم ما. هرچه بتوان محتواهاى دينى را در همه‌ى حوادث زندگى و پديده‌هاى زندگى افزايش داد، اين به نفع ماست.

دين، ايمان دينى، توجه دينى، ضامن سعادت انسان است. بشر بدون دين وضع بدى پيدا ميكند. همه‌ى ادوار هم همين جور بوده، الان هم همين جور است. الان هم اين كسانى كه دنيا را منهاى دين و با تخليه‌ى دين خواستند اداره كنند، دچار مشكلات صعب عجيبى هستند. اين مشكلات مثل مشكلات جسمانى و روزمره‌ى انسان نيست كه فوراً خودش را نشان بدهد؛ نه، يك وقتى نشان ميدهد كه ديگر قابل علاج نيست. وقتى كه بناى بى‌مهار قرار دادن شهوات جنسى گذاشته شد، وقتى سياستها اين شد، فرهنگ اين شد، كار به اينجا ميرسد كه امروز شما نگاه ميكنيد يك مقام رسمى، يك وزير، مراسم ازدواج جنسى ميگيرد1 و از دنيا خجالت نميكشند! اين بعد منتهى خواهد شد به اينكه با محارمِ خودشان هم بتوانند ارضاء شهوت جنسى كنند! امروز اين عيب است، امروز اين را قبول ندارند؛ اما بلاشك به اينجا خواهد رسيد؛ يعنى اين روند، دنباله‌اش همين است. امروز اين فضاحت در دنياى غرب هست.(و جوری وانمود می کنند که از  تجاوز ساندیس مدارن ولایت پرست در کهریزک  مفتضح تر است   چرا که کهریزک مایه افتخار نظام ساندیسی است )

نتيجه‌ى دنياى بى‌دينى اين است. نتيجه‌ى دنياى بى‌دينى، تلاشى خانواده است؛ بيگانه شدن انسانها از همديگر است، و مشكلات فراوانى كه در زندگى بشر وجود دارد.(واگر دین داشتند حوادثی نظیر کهریزک رخ می داد  ومایه افتخار میشدند)

بشر بايد به دين برگردد، و برميگردد و شروع كرده به برگشتن؛ چه بخواهند، چه نخواهند، اين خواهد شد. و در اين حركت عظيم، اسلام آن نقطه‌ى درخشان است؛ آن نگين اصلى در گردونه و منظومه‌ى توجهات معنوى به اديان است. اسلام ميدرخشد. ميخواهند جلوى اسلام را بگيرند، نميتوانند.

دشمنى با جمهورى اسلامى هم يك قسمت عمده‌اش مربوط به اين است؛ چون ميدانند اين حركتِ دينى است، اين ايمانِ دينى است كه مردم را به راه انداخته، در صحنه‌ها نگه داشته؛ آنها را در مشكلات، در دست‌اندازهاى خطرناك، در پيچهاى خطرناك هدايت كرده؛ اين را مى‌بينند و ميفهمند. البته خيلى از اين سياستمدارها، سياستگذارهاى واقعى نيستند؛ مجريان سياستهايند، ظواهر را مى‌بينند؛ اما آن كسانى كه طراحان سياستهاى بين‌المللى هستند، كه واقعاً با هدايت آنها دارد اين دنياى مادى حركت ميكند، آنها ناگزير ميفهمند قضيه اين است؛ چاره‌اى هم ندارند.

البته سعى ميكنند دنياى اسلام را مشغول كنند. امروز همين قضاياى فلسطين در سايه‌ى مشغول شدن دنياى اسلام به مسائل فرعى دارد اتفاق مى‌افتد. واقعاً امروز در فلسطين فاجعه‌آفرينى است، در غزه فاجعه‌آفرينى است، در كرانه‌ى باخترى هم فاجعه‌آفرينى است.( وکهریزک فاجعه نبود بلکه عزت نظام ساندیسی است )
قضاياى حرم ابراهيمى را نبايد دست‌كم گرفت؛ اينها خيلى مهم است. به  اقامه‌ى نماز، مسلمانها را از پايگاهشان و خانه‌شان بيرون كنند و راه ندهند! اسلام‌زدائى از آثار اسلامى، يكى از آن كارهاى بسيار خطرناكى است كه دارد جلوى چشم مسلمانهاى عالم اتفاق مى‌افتد. از بس همه مشغولند، سرگرم چيزهاى فرعى و جزئى هستند، نميفهمند در دنياى اسلام چه دارد ميگذرد. توطئه عليه دنياى اسلام اين است.

امروز سازمان كنفرانس اسلامى كه وظيفه و اساس فلسفه‌ى وجودى‌اش اصلاً دفاع از فلسطين و مسئله‌ى فلسطين بوده، واقعاً وظيفه دارد كه ايستادگى كند؛ دنياى اسلام را در مقابل اين حركت موذيانه‌ى صهيونيستها و حاميانشان - كه اغلب دولتهاى مستكبر غربى، على‌رغم اختلافاتى كه دارند، در اين پشتيبانى سهيم و شريكند - بسيج كند.

دنياى اسلام بايستد، و ميتواند. ظرفيتهاى دنياى اسلام براى ايستادگى در مقابل خباثتها و طمع‌ورزى‌هاى صهيونيستها خيلى بالاست. همه‌ى توجه فوراً متوجه نفت ميشود؛ مسئله‌ى نفت نيست. اينجا مركز دنياست، بزرگترين بازارهاى مصنوعات غربى توى اين منطقه است، آبرويشان به اينجا وابسته است، مهمترين گذرگاه‌هاى جهانى در اختيار اين مجموعه‌ى كشورهاى مسلمان است؛ اين چيزها رگهاى حيات دنياست، دست مسلمانهاست؛ مسلمانها از اينها استفاده كنند، ميتوانند.

از همه‌ى اينها هم كه بگذريم، منطق سياسى و حرف سياسى در دنياى امروز كارگر است. ميتوانند بخواهند، بدون اينكه حتّى از اين ابزارها بخواهند استفاده كنند. نفس خواستن دولتها و ملتها، وزنه‌ى عظيمى در حوادث جهانى است. متأسفانه از اين استفاده نميشود، غفلت ميشود.

به هر حال ما خودمان درس بگيريم. ما مسائلمان را تقسيم كنيم به مسائل اصلى و غير اصلى؛ به اصلى‌ها بپردازيم. مسائل اصلى در كشور ما زياد است؛ بخشى‌اش مربوط به مسئولين است، بخشى‌اش مربوط به فرهنگ‌سازان است، بخشى‌اش مربوط به مؤسسات عظيم و وسيعى است كه خوشبختانه در كشور وجود دارد؛ هركدام وظيفه‌اى دارند، كارى دارند. به هدايت اين مردم و به هدايت نظام و پيشبرد نظام بينديشيم و بپردازيم.

ان‌شاءاللَّه خداوند ماها را از خواب غفلت بيدار كند، بتوانيم وظائفمان را درست تشخيص بدهيم، بشناسيم و بر طبق آنها ان‌شاءاللَّه عمل كنيم. ( وبتوانیم با ریختن خون جوانان بیشتر حکومت کنیم )ان‌شاءاللَّه بر همه‌ى شماها سال مبارك باشد و مشمول دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) باشيد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌


1) اشاره به ازدواج همجنس‌گرايانه‌ى وزير مشاور در امور خارجى دولت انگليس با منشى يك شركت، در پارلمان اين كشور.

۱۳۸۹/۱/۲۶

شیوه احمدی نژاد برای تولید هشت قلو (18+)


همانطور که مستحضر هستید دکترر احمدی نژاد صاحب 8 فرزند شده  است .
شیوه تولید این بچه ها هم در عکس بالا به ترتیب امده است ابتدا احمدی نژاد با یک همیشه در کفن ازدواج کرده است  و در مرحله بعد احمدی نژاد بمدت چند سال بین اشغال خوابیده است وخود را اماده تولید بچه کرده است و عکسی هم که از امیزش او وهمسرش میبیند کاملا شخصی است در محیط کاملا طبیعی از احمدی نژاد و زنش گرفته شده است وتوسط وی برای عموم ساندیس خوران بسیجی به نمایش گذاشته شده است تاساندیس خوران یاد بگیرند و ارتش 1میلیاردی ساندیسی  بوجود اید و عکس اخری هم از بچه های تولید شده دکترر احمدی نژاد است
ساندیس خوران بسیجی برای تولید بچه باید 2 سال در اشغال بخوابند  نکته یسار مهم این است که حتما بیشتر زباله ها را پوست ساندیس تشکیل دهد وگرنه تاثیر کافی نخواهد داشت و ممکن است از 7قلو ویا کمتر  شود و زمانی امادگی به اوج رسید به شیوه احمدی نژاد وهمسرش امیزش کنند تا  8قلو بسیجی ساندیسی بدنیا ایدند و ارتش 1میلیاردی ساندیس علی خامنه ای جهان را فتح کنند

زن احمدی نژاد هشت قلو زایید

باخبر شدیم دکترر محبوب احمدی نژاد دریک پدیده عجیب صاحب 8 فرزند شده است از این واقعه عجیب گزارشی تهیه  شده است

دکترر احمدی نژاد در بیمارستان بیان کردند :
((به فضل الهی دیدم گنجایش حیاط خانه 8 بچه را به صورت همزمان دارد . من هم به صورت مضاعفی همت کردم و شب جمعه با حاج خانم ......
وبه لطف امام  کار را انجام دادیم و صاحب 8 فرزند شدیم ))

حاج خانم احمدی نژاد هم از ان شب یاد کرد و گفت :
((دکترر ماشالله خیلی عالی بودند عجب شبی بود))

دکتر زن دکتر احمدی نژاد هم از این واقعه عجیب یاد کرد وگفت :
((بسیار جالب بود 8 بچه صحیح وسالم در قفس شان زندگی می کنند و خطری این خانواده دوست داشتنی را تهدید نمی کند ))

خبرنگار ما عکسی از این نوزادان مخابره کرده است که در زیر امده است
نکته جالب این است که هاله کم رنگی دور سر این نوزادان وجود دارد که متاسفانه در عکس به خوبی مشاهده نمی شود

دکترر احمدی نژاد ازهمه خانوادهها خواست با توجه گنجایش حیاط اقدام به تولید بچه بکنند و از امام  کمک بخواهند 

همچنین دکترر احمدی نژاد ادامه داد:
((برای اینکه تولید بچه بیشتر شود از همین امروز برای این بچه ها خواستگار امده است وان شا الله امام زمان یاری کند و هرچه زودتر جمعیت کشور 8 برابر بشه مگر ما از هند وچین چیمون کمتره جهان بداند این تازه نقطه شروع است انشالله حیاط بزرگتری میگیرم وبه همان نسبت بچه تولید میکنم 
اگر شبهای جمعه کار کنیم وهمت مضاعف از خود نشان دهیم وامر ولایت را سرلوحه قرار دهیم دور از دسترس نیست و می توانیم رکود بزنیم و ازهند وچین جلو بزنیم ))

دکترر احمدی نژاد در پاسخ به این سوال چگونه ان شب جمعه را گذراندیم و چه کردید وچه توصیه ای به زوجین  ساندیس مدار ولایت زده دارید
گفت :
((به حول قوه الهی سیستم سگی بهتر جواب میده و حتما دقت کنید با همت مضاعف کار کنید و از امام طلب کمک کنید))

حضرت ایت الله خامنه ای هم این ولادت باسعادت میمون را به دکترر احمدی نژاد تبریک عرض نموده است که بخشی پیام قدسی ولایت امری مسلمین کل جهان وماورا در زیر امده است:

((دکترر محبوبم ضمن تبریک وتنهیت  ولادت های 8 میمون و خجسته از درگاه الله متعال خواستار مدد به احاد زوجین ساندیسی در پناه امام زمان هستم و هرچه زودتر ارتش 1 میلیاردی از ساندیس خوران در برابر اسراییل وامریکا از نهان ساندیس خوران بوجود اید----)))

۱۳۸۹/۱/۲۳

ساندیس علی خامنه ای و هدف مند کردن ساندیس ها (قسمت 3)

 ناخدا ساندیس علی سرش را از روی متکا برداشت و به حاجیه خانم گفت 

زن ذهنم بدجوری مغشوش شده مال راهزنی زیاد شده نمی دونم چیکار کنم کوسه قبلا یه طرحی داده بود که عنترم داره اجرا میکنه.اگه این طرح  ساندیسی اجرا بشه مردم دیگه جرات نمی کنند تمثال بی همتای ساندیسی  من را بسوزانند چنان بلای سرشون بیارم که دیگه جرات نکنند تو کشتی  نظام شورش کنند .
آهی بلند کشید وگفت کوسه هم خوب تونسته مردم را سر کار بذاره و بازی بده

زن ساندیس علی گفت : حضرت اغا دیروز خونه حداد ملخ بودم زنش میگفت برای اغا مجتبی از مال راهزنی وغنایم ساندیسی  بیشتر بدید. دختر ندادیم که توبیغوله زندگی کنه چیش از اغا زاده های دیگه کمتره ناسلامتی پسر حضرت اغاست ناخدای اول کشتیه ...

ساندیس علی گفت :خوبه بسه نمیخواد بگی به عنتر میگم تو طرح تقسم غنایم  وهدف مند کردن ساندیسها به صورت مضاعفی هوای بچه ها را داشته باشه 


بعد هم ساندیس علی اماده شد برای هیئت ساندیسی و کابینه ساندیستان سخنرانی کند
 
ساندیس علی بدنبال طرحی بود که هرچه زودتر ساندیسها را بین ملوانان تقسیم کند .
کارگزارن ساندیس علی هم به تکاپو افتاد ه بودند تا طرح مضاعف شده ای را برای تقسیم ساندیسها بیابند برخی طرفدار میمون بودند و برخی از نمایندگان ساندیسی مخالف میمون بودند
میمون طرحی داشت به نام (هدف مند کردن ساندیسها ) که یادگار کوسه در سالهای قبل در (مجمع تشخیص صلاحیت ساندیس ) بود






ناخدا سخنرانی رابا یاد ساندیس الله اغاز کرد مشروح سخنان ساندیس علی از دفتر معظم الیه از کشتی ایشان این چنین است


بیانات ناخدا ساندیس علی  در ديدار جمعى از سران ساندیسی  نظام جمهورى اسلامى


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

لازم است در درجه‌ى اول عيد ساندیسی را به همه‌ى برادران و خواهران  ساندیسی تبريك عرض كنيم. با اينكه از عيد خيلى گذشته - پانزده شانزده روز - ليكن عيد نوروز در واقع عيد بهار است و فارغ از تعطيلات رسمى و رسومات و اين چيزها، ايام عيد در واقع ادامه دارد. اميدواريم ان‌شاءاللَّه سال جديد بر همه‌ى ملت ساندیس پرست ايران، بخصوص بر ساندیسگزاران مردم در دستگاه‌هاى مختلف و در قواى سه‌گانه، سال مباركى باشد. مبارك بودن سال هم به اين است كه خداى متعال به وسيله‌ى شما، بركات مضاعف و خرکاری مضاعف خودش را در اين كشور، در اين مرز و بوم، به اين مردم خوب و مؤمن ساندیس خور  برساند. البته اين، تلاشِ هدفدار و پرانگيزه از سوى من و شما را ميطلبد. تلاش كنيم، ان‌شاءاللَّه وجود ساندیسی مان را براى مردم ساندیس خور  نافع كنيم.

از لحظه لحظه‌ى روزهاى مسئوليت ساندیس من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتها آن كسى كه بار ساندیسسنگينى بر دوشش نيست، مثل آن كسى است كه ساندیسزيادى ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتى يك چند قلم بيان خواهد كرد، خلاص خواهد شد. آن كسى كه مالِ زياد دارد، اندوخته‌اى دارد، رشته‌هاى گوناگون درآمدى دارد، طبعاً اگر از او حساب بخواهند، با يك كلمه و دو كلمه، اين حساب تمام نميشود. اگر طرف حساب، دقيق باشد و بخواهد مو را از ساندیس بكشد و بخواهد سختگيرى كند، بخواهد با عدالت  ساندیسی رفتار كند، طبعاً خيلى مشكل خواهد شد؛ قدم به قدم اين را بايست جواب داد: اين  ساندیس را از اينجا به دست آورديم، اينجا خرج كرديم، به اين دليل به دست آورديم، به اين دليل خرج كرديم. مسئوليت هم همين جور است. حالا الحمدللَّه شماها على‌الظاهر افراد مالدار و پولدار و ثروتمندى ورانی مند نيستيد - ان‌شاءاللَّه كه نباشيد و به همین ساندیس قناعت کنید - ليكن سنگينى مسئوليت شما از سنگينى آن ساندیس  بيشتر است. از ما سؤال ميكنند: در فلان قضيه، شما مسئوليت ساندیستان چه بود؟ جزئيات مسئوليت را بايد بدانيد. اگر ندانيم، سؤال ميكنند كه چرا نميدانستى مسئوليتت اين است؟ چطور غفلت كردى؟ وقتى كه بدانيم، ميگويند حالا اين مسئوليت ساندیسی  را چطور ادا كرديد؟ طول ميكشد تا شرح بدهيم، تا بيان كنيم، تا عذر ساندیسی بياوريم.

و همه بدهكاريم. همه‌ى ساندیس خوران ، همه‌ى خلق عالم، در مقابل محاسبه‌ى  ساندیسی الهى بدهكارند. هيچ كس نميتواند بگويد من ميزان ساندیسم به قدر كفاف پاسخگوست؛ انبياء ساندیسی هم نميتوانند بگويند؛ لذا استغفار ساندیسی ميكنند. انبياء و اولياء هم تا لحظه‌ى آخر استغفارساندیسی  ميكنند، طلب مغفرت ساندیسی ميكنند. امام سجاد در دعا ميفرمايد: «و عدلك مهلكى یا ساندیسی »؛ ساندیس تو، پدر من را در مى‌آورد. لذا عرض ميكنيم: «عاملنا بفضلك». اگر بحث عدالت  ساندیسی پيش بيايد و بخواهند مو را از ساندیس بكشند، و اگر در كارهايمان دقت كنيم، واويلاست. بايد از ساندیس الله متعال فضل او را بخواهيم، اغماض او را بخواهيم، گذشت او را بخواهيم.

البته يك حرف هست كه آن را ميشود در پيشگاه ساندیس الله متعال عرضه كرد؛ و آن اين است كه من به قدر توانِ خودم تلاش كردم. اگر بتوانيم اين را بگوئيم، خوب است. به قدرى كه ميفهميدم، به قدرى كه ميتوانستم و ميدانستم، تلاش كردم؛ ديگر حالا كم و زياد و نقص و مشكل و كمبود و اينهايش را عفو ساندیسی كن؛ اينجورى ميشود. پس بايد همتمان را بگماريم به اينكه از همه‌ى نيرو و توان و استعداد و ظرفيت استفاده كنيم. البته هر انسانى ساندیسی دارد، مشكلى دارد، كمبودى دارد؛ اينها را هم به  ساندیسالله محول كنيم؛ ليكن تلاش خودمان را بكنيم، از ظرفيت كم نگذاريم.

حالا ما عرض كرديم: همت مضاعف،خرکاری  مضاعف. اين مضاعف فقط به معناى دو برابر نيست. اگر همت كنيد، بكنيد ده برابریا هزار برابر ساندیسم ، جا دارد. آنچه كه خيلى مهم است، ظرفيتهاى موجود در جامعه  ساندیسی است. ما در همه‌ى زمينه‌ها مثل يك معدنِ  ساندیس استخراج نشده يا نيمه استخراج شده هستيم. اهل فن و متخصصين و كارشناسان در همه‌ى زمينهها ساندیس  - مثل زمينه‌هاى اقتصادى ساندیس، زمينه‌هاى فنىساندیس، زمينه‌هاى علمى ساندیس- به ما ميگويند ظرفيتهاى كشور، ظرفيتهاى بى‌نظيرى است. دوستانى كه اهل هر رشته‌اىاز ساندیس هر بخشى از كارهاى مهم جامعه هستند و با مسائل آشنايند، آنها در بخش خودشان وقتى گزارش ميدهند، وقتى مقايسه ميكنند، وقتى ما  ساندیس ملتمان را، كشورمان را با خيلى از ساندیسهای كشورهاى ديگر تطبيق ميكنند، ما را به اين نتيجه ميرسانند كه ظرفيتهاى  ساندیس ما خيلى زياد است. در زمينه‌ى اقتصادى، ظرفيت كشور خيلى بالاست. در زمينه‌ى علمى، ظرفيت كشور واقعاً حيرت‌آور است. يك مقدار كه انسان حركت را سريع‌تر ميكند، جدى‌تر ميكند، فشارى وارد مى‌آيد و اصرارى صورت ميگيرد، انسان مى‌بيند ناگهان همين طور گلهائى است كه در اين باغ ميشكفد؛ نهالهائى است كه در اين بوستان ميبالد، كه انسان هيچ تصورش را نميكرد و گمانش را نداشت؛ اما مى‌بينيم شد و ميشود.

در بخشهاى مختلف فرهنگى ساندیسهم وقتى انسان نگاه ميكند، مى‌بيند آمادگى‌ها زياد، استعدادها ساندیسجوشان، نفرات بااستعداد ساندیسو فراوان است. در زمينه‌هاى فناورى ساندیسهم انسان مى‌بيند حركت ممكن در كشور، خيلى عظيم و دهشت‌انگيز است. كارهاى بزرگى ميشود انجام داد. اينها ظرفيتهاى ساندیس كشور است.

حالا اين ظرفيتها ساندیسدر بخشهاى مختلف دست من و شماست. اگر چنانچه اين ظرفيت ساندیسهارا نشناسيم، كوتاهى كرديم؛ اگر بشناسيم و براى به كارگيرى اين ظرفيتها همت وخرکاری نكنيم، كوتاهى كرديم؛ اگر به يك حد متوسطى قانع بشويم، كوتاهى كرديم. بايد به سمت قله حركت كنيم. درست مثل ورزشكارى كه استعداد ساندیسبدنى خوبی  دارد، قواره‌ى اندامى او قواره‌ى مناسبى است، امكانات ورزشى هم جلويش هست؛ او ديگر نميتواند بگويد من هر روزى نيم ساعت، بيست دقيقه ساندیس میخورم ؛ او بايد برود به سمت قهرمانى؛ قله ساندیسرا بايد در نظر بگيرد.

در كارهاى اخروى ساندیسهم همين جور است، در كارهاى معنوى ساندیسهم همين جور است، در حركت توحيدى ساندیسهم همين جور است؛ به ساندیسكم نبايد قانع شد. در طلب ثواب ساندیسالهى هم همين جور است؛ به كم نبايد قانع شد. خوب، اگر ما اين همت بلند را به كار نگرفتيم، ظلم كرديم، كوتاهى كرديم. اين كوتاهى ما هم ظلم ساندیسیاست؛ هم ظلم به خود ماست - چون مورد مؤاخذه‌ى ساندیسالهى قرار ميگيريم - هم ظلم ساندیسبه كسانى است كه استحقاق اين را دارند كه از اين ظرفيتها استفاده كنند و بهره‌مند شوند. اگر ساندیسبهره‌مند نشدند، ما تقصير كرديم. گفتن اين حرفها آسان است. عمل كردن و حركت كردن، دشوار است؛ احتياج به همت و خرکاری دارد.

 بدانيم هم كه خداى ساندیسمتعال به ما كمك ميكند. هر كسى كه دنبال يك هدفى باشد و نيرويش را به كار بگيرد، خدا ساندیس كمكش ميكند. در كار دنيائى هم باشد، خداى ساندیس متعال كمك ميكند؛ «كلّا نمدّ هؤلاء ساندیس و هؤلاء ساندیس».(1) همان كسانى كه دنبال ساندیسدنيا هستند، خدا ميگويد كمك ساندیسشان ميكنيم. اگرچه وقتى مصروف دنيا شدند، ديگر از آخرت ساندیسنصيبى نخواهند داشت. هم آنهائى را كه دنبال ساندیس آخرتند، كمك ميكنيم، هم آنهائى را كه دنبال ساندیس دنيايند. آخرت هم فقط نماز ساندیس شب و دعا ساندیس و ذكر ساندیسو توسل ساندیسو اينها نيست. البته اينها هم وسائلرسیدن به  رانی است؛ ليكن خدمت به مردم، حضور در آنجائى كه لازم است، اينها همه‌اش كارهاى خدائى ساندیس است.

شما ببينيد در صدر ساندیس اسلام، آن كسانى كه ممدوح واقع شدند - حالا توى فرهنگ ساندیسما، بر طبق عقيده‌ى ساندیسیما - بيش از آنچه كه به خاطر نماز ساندیس و عبادت ساندیسشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضعگيرى‌هاى سياسى‌ ساندیسشان، اجتماعى‌ ساندیسشان و مجاهدت ساندیسشان ممدوح واقع شدند. ما ابى‌ذر ساندیسی را، يا عمار ساندیسی را، يا مقداد ساندیسیرا، يا ميثم تمار ساندیسی را، يا مالك اشتر ساندیسی را كمتر به عبادت ساندیسیشان مدح ميكنيم. تاريخ، اينها را به آن مواضعى ميشناسد كه اين مواضع، تعيين كننده بود؛ حركت كلان جامعه را توانست هدايت كند، شكل بدهد و به پيشرفت اين حركت كمك كند. آنهائى هم كه مذمت ساندیسشدند، همين جور. خيلى از بزرگان كه مورد مذمت ساندیس قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر ساندیس مذمت نشدند، به خاطر بى‌نمازى ساندیسمذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائى كه حضور ساندیسشان لازم بود، مذمت شدند. تاريخ ساندیس اينجورى ثبت كرده؛ نگاه كنيد، ببينيد. پس كار خدای ساندیس، كار معنوى، كار توحيدى، منحصر نيست در نماز ساندیسیخواندن؛ اگرچه نماز ساندیس را دست‌كم نبايد گرفت. نماز ساندیسپشتوانه‌ى همه‌ى اينهاست. تلاوت قرآن، ساندیس تدبر در قرآن، تضرع پيش خداى ساندیسمتعال، خواندن ادعيه‌ى ساندیسمأثور - صحيفه‌ى ساندیسسجاديه، دعاى امام حسين ساندیس، دعاى كميل ساندیس، بقيه‌ى اين ادعيه‌اى ساندیسیكه هست - اينها همه‌اش كمك كننده است؛ روان كننده‌ى حركت موتور وجود ساندیسانسان است؛ كه اگر چنانچه شما با خدای  ساندیسانس داشتيد و ميان خودتان و خدا ساندیس را درست و اصلاح كرديد، اين كارها را راحت‌تر انجام ميدهيد؛ با رغبت بيشتر، با شوق بيشتر انجام ميدهيد. بنابراين كسى كه ميخواهد كار خدای ساندیس را بكند، خداى ساندیس متعال كمكش ميكند. كسى بخواهد كار ساندیسدنيا را هم بكند، همين جور. اينهائى كه ساندیسدنيا، يا مقام دنيا، يا پول ساندیسدنيا، يا عيش ساندیسدنيا، لذتهاى جنسى ساندیس و امثال اينها برايشان هدف و غرض و مآل بود - كه حالا در دنيا نمونه‌هايش را زياد مشاهده ميكنيد - اينها هم وقتى كه در راه همان هدفِ خودشان تلاش ساندیسیكردند، خدا ساندیسكمكشان ميكند. كمك ساندیسالهى به اين است كه وسائل را در اختيارشان ميگذارد. همت ميكنند، از اين راه ميروند، هدفشان هم فقط هدف مادى ساندیساست؛ لذا به آن هدف ميرسند. البته چون آن جانب اصلى را كه جانب معنوى ساندیسو الهى ساندیسو اخروى ساندیساست، نديده گرفتند، آنجا ضرر ميكنند؛ اما در اين قسمتى كه هدف گرفتند، پيش ميروند.

خوب، حالا شما آقايان و خانم‌هائى ساندیسخوركه اينجا تشريف داريد، مسئولين ساندیسهستيد و اين حرفهائى ساندیسیكه ما به شما عرض ميكنيم، حرفهائى است كه خود شماها به مردم ساندیسخورميگوئيد؛ حرفهاى ساندیسجديدى براى شماها نيست؛ تذكر است ديگر. انسان احتياج دارد به تذكر ساندیسی. در يادآورى، نتائج بزرگى هست كه در دانستن، آن نتائج ساندیسینيست. خيلى چيزها را انسان ميداند، اما بايد مرتب به انسان ساندیس يادآورى بشود. توجه كنيم كه ما كجای  ساندیس هستيم، چه كار داريم ميكنيم، هدف ساندیسچيست؟ هدف، اين يك شاهى صنار ساندیس دنيا نيست كه ما به خاطر آن، وظيفه‌ى بزرگ ساندیسیرا فراموش كنيم و اهداف عالى ساندیسی را زير پا بگذاريم. هدف، مدح و تمجيد اين ساندیس و آن ساندیسنيست كه مثلاً فرض بفرمائيد چند صباحى به يك كرسى ساندیس‌اى تكيه بزنيم، چهار نفر ساندیسخور جلوى ما خم و راست بشوند يا اطاعت كنند. اينها كه براى بشر ساندیسخور كوچك است. هدف، فلاح ساندیسی است؛ نجاح ساندیسی است - «قد ساندیسافلح المؤمنون»(2) - بايد آن را هدف ساندیسی گرفت. بايد به فكر زندگى حقيقى بود، كه اين زندگى حقيقى ساندیسیشروع خواهد شد؛ حالا دير يا زود، براى همه‌ى ماها، چند روز ديگر، چند ساعت ديگر، چند سال ديگر؛ بالاخره آن زندگى حقيقى با مرگ مادى و جسمانى آغاز خواهد شد. هدف ساندیس اين است كه آنجا را آباد كنيم؛ همه‌ى اينها مقدمات است.

يكى از چيزهائى كه خيلى مهم است - چون حالا تقريباً همه‌ى مسئولين قوای ساندیس، از هر سه قوه ساندیسیاينجا تشريف داريد - يكپارچگى در حركت است؛ ولو يكپارچگى در فكر و نظر و سليقه نباشد، كه نه ممكن است، نه آنقدر هم مطلوب است. اختلاف سلائق و اختلاف نظرات به مباحثه ساندیسی مى‌انجامد، و مباحثه به كشف عرصه‌هاى جديد ساندیسیمنتهى ميشود. بنابراين ما هيچ توصيه ساندیسینميكنيم كه حتماً همه در همه‌ى مسائل  فكر ساندیسیكنند؛ نه، اصلاً ممكن هم نيست و امكان ندارد. اختلاف در نظر و در سليقه و در فكر و در فهم، خودش از اول خلقت بشر ساندیسخور وسيله‌اى شده است براى پيشرفت انسان. اما با وجود آن اختلافاتى ساندیسیكه وجود دارد، هماهنگى در حركت ساندیس لازم است. اگر كاروانى ساندیسیباشد، افراد ساندیسی كاروان ساندیسیبين خودشان اختلافاتى ساندیسی داشته باشند، بحثى داشته باشند، دعوائى ساندیسی داشته باشند، مباحثه‌ى علمى ساندیسیداشته باشند، مباحثه‌ى سياسى ساندیسیداشته باشند، مباحثه‌ى در مسائل گوناگون و روزمره ساندیسی داشته باشند، با هم هم بحث كنند - اين ايرادى ندارد - به نتيجه رسيدند، چه بهتر؛ به نتيجه هم نرسيدند، نرسيدند؛ ايرادى ندارد؛ اما اين حركتى كه دارد انجام ميگيرد، متوقف نشود. اينجور نباشد كه اين مباحثه موجب بشود كه وسيله‌ى راهوارى كه زير پايشان است، اين را از كار بيندازند، مشغول مباحثه ساندیسیشوند؛ يا احياناً بگويند حالا كه در اين مسئله‌ى علمى به نتيجه‌ى واحد ساندیسینرسيديم، پس تو از آن راه برو، من از اين راه؛ نه آقا، داريم ميرويم؛ هدف ساندیس مشخص است. سه قوه ساندیس بايد اينجورى حركت كنند. دوستان عزيز! برادران و خواهران ساندیسپریستعزيز كه در سه قوه تشريف داريد! مراقب باشيد وحدت حركت، يكپارچگى در حركت و در تصميمهاى بزرگ، حفظ شود؛ اختلافات به اختلافات در كار اساسى نينجامد.

ما الان برنامه‌ى پنجم ساندیسرا در پيش داريم. برنامه‌ى پنجم ساندیسالزامات خيلى زيادى بر دوش همه گذاشته. البته وسط ميدان، طبعاً دولت ساندیساست، كه مجرى ساندیساست؛ اما دستگاه قوه‌ى مقننه، ساندیس دستگاه قوه‌ى قضائيه ساندیس، دستگاه‌هاى جنبى‌اى كه وجود دارند، اينها همه، هم مسئولند، هم مؤثرند. اگر بنا باشد كه سر قدم به قدم كارها و حرفها بگوئيم حالا كه اينجور شد، پس هيچى، همكارى نميكنيم، كار ساندیسیپيش نميرود. همكارى كنيد، كمك كنيد و براى آن كسى كه در وسط ميدان اجراء قرار دارد، تسهيلات فراهم كنيد. البته مصالح ساندیسی کوسه را در نظر بگيريد، ليكن كمك كنيد كه كار اجرائى ساندیسی بخوبى انجام بگيرد و پيش برود.

من توصيه‌ى ساندیسیمؤكد دارم به همكارى دستگاه‌هاى سه‌گانه ساندیسیو قواى سه‌گانه ساندیسی، تا بتوانيم ان‌شاءاللَّه چشم‌انداز ساندیسی را تأمين كنيم. اهداف چشم‌انداز ساندیسی، اهداف خيلى مهمى است. البته اگر خرکاری و همت مضاعف كنيد، از آن اهداف، جلوتر هم ميرويد؛ اين ممكن است و هيچ استبعادى هم ندارد. الان مشاهده ميكنيم كه ما از زمان‌بندى فرضى در مورد اهداف چشم‌انداز، در بعضى از بخشها جلو هم هستيم. ممكن است در بعضى از بخشها هم يك خرده عقب باشيم، اما در بعضى از بخشها حتماً طبق آن زمان‌بندى فرضى كه انسان در ذهن دارد، جلو هم هستيم و مشكلى نداريم. ميتوان از آن اهداف جلوتر هم برويم. احتياج به اين معنا هست كه ما بتوانيم جلوتر برويم، بتوانيم حركت كنيم، تلاش كنيم. پس همت مضاعف لازم است.

هم در زمينه‌هاى اخروى ساندیس، هم در زمينه‌هاى دنيوى ساندیس بايد تلاش كرد. دوستان ساندیسخوردر زمينه‌هاى فردى و ارتباطات خود با خدای ساندیس هم هرچه ميتوانند، همت وخر كاری را مضاعف كنند؛ اين هم به دست غفلت و فراموشى سپرده نشود. مسائل شخصى و فردى - آنچه كه بين هر كسى با خدا ساندیسست - خيلى اهميت دارد. اگر وارد بشويم و با اين چيزها انس پيدا كنيم، ان‌شاءاللَّه خداى ساندیس متعال هم بيشتر كمك خواهد كرد؛ كمااينكه تا الان هم خداى متعال ساندیس به ما خيلى كمك ساندیسیكرده.

مسائل فرهنگى ساندیسهم خيلى مهم است. فرهنگ عمومى ساندیس خيلى مهم است. چهره‌ى دينى در زندگى عمومى مردم خيلى مهم است. چهره‌ى دينى و ظاهر دينى ساندیس - كه البته ان‌شاءاللَّه خبر از باطن ساندیس خواهد داد - خيلى حائز اهميت ساندیسیاست.

خوب، بايد تشكر ساندیسی هم بكنيم از برادران  ساندیسی كه در ايام تعطيلات نوروزى خيلى تلاش كردند؛ از نيروى انتظامى ساندیسی بگيريد، تا صدا و سيما ساندیسی تا دستگاه‌هاى بهدارى و بيمارستانها و اورژانسها و چه و چه. دستگاه‌هاى گوناگون ساندیسی کهخدمات ساندیسی زيادى را متقبل شدند، براى اينكه مردم ساندیسخوربتوانند آسايش خودشان را داشته باشند. در بخشهاى دولتى ساندیس، در بخشهاى گوناگون، تلاشهاى خيلى خوبى انجام گرفت. واقعاً بعضى همت كردند، كار ساندیسیكردند، براى مردم ساندیسخور آسايش و شادى و راحتى و امنيت را حفظ و تأمين كردند؛ اينها خيلى با ساندیس با ارزشی  است.

 و چقدر خوب است كه دستگاه‌هاى ساندیس رسمى، كار خود را از همان اوان اتمام تعطيلات رسمى شروع كنند. خوشبختانه بعضى‌ها خيلى تلاش ساندیسیكردند، خيلى حضور ساندیسی داشتند. از اول روزهاى فروردين كه ماها در تعطيلات بوديم، ميديديم بعضى‌ها تلاش ميكردند، بودند، حضور داشتند، كارهاى خوبى انجام ميگرفت. هرچه بتوانيد فرهنگ كار و تلاش ساندیسیو حضور در عرصه‌ى كار و سنگر كار را گسترش بدهيد، خيلى خوب است؛ اين به حركت جامعه و نشاط جامعه ساندیسیكمك خواهد كرد.

اميدواريم ان‌شاءاللَّه خداوند ساندیس متعال به همه توفيق ساندیس بدهد، همه‌تان را تأييد و كمك ساندیسیكند. ان‌شاءاللَّه اين مسئله‌ى هدفمند كردن  ساندیسها هم كه حالا شنيدم باز يك توافقهائى دارد صورت ميگيرد، به بهترين شكل توافق ساندیسى صورت بگيرد و كارهاى خوبى انجام شود و مردم ساندیسخوربتوانند طعم ساندیس تدابير شماها و تلاش شماها را ان‌شاءاللَّه بچشند و بهره ببرند.

والسّلام عليكم و رحمة ساندیساللَّه  و ساندیسبركاته‌

1) اسراء: 20
2) مومنون: 1