۱۳۸۹/۱/۲۸

ساندیس علی خامنه ای و دیدار با ساندیس خوران علمی و سیاسی (قسمت 4)

ساندیسعلی صبح زود از بستر بلند شد وگفت :
((زن امروز باید بین شخصیتهای ساندیسی علمی وسیاسی حرف بزنم))


بعد هم سرش را بلند کرد و دوبه دو زنش را برانداز کرد ورگ گردنش کلفت شد وبا صدای بلندی  گفت:


((این یارو وزیر انگلیسی را دیدی با هم جنسش ازدواج کرده خاک بر سر انگار نه انگار که خجالت هم نمی کشدازدواج جنسی میکنه مرده شور ترکیبشو ببرم من تو کشتی ام اجازه چنین کثافت کاری را نمیدم ---))


زن ساندسیعلی خواست بگه بروکهریزک را ببین که ساندیس خورانت با مردم چه کردند که خفه خون گرفت و گفت:
((صبحانه را درکشتی صرف میکنید یا در دیدار شخصیتهای ساندیسی علمی سیاسی میل میفرمایید ))


ساندیسعلی گفت:
((نخیر همینجا میل میفرماییم))


بعد صرف صبحانه مدام زیر لب میگفت :


((شرم بر وزیر انگلیسی هم جنس باز... که از دنیا خجالت نمی کشد))

بلند شد و چفیه را در گردن گذاشت و عصا به دست گرفت و با کمک برادران ساندیسی به محل سخنرانی رفت 







مشروح سخنان ساندیسعلی  از دفتر ساندیسی عظمی الیه :




17/1/1389 بیانات ساندیسعلی در دیدار مسئولان و شخصیت‌های ساندیسی علمی سیاسی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

ان‌شاءاللَّه حلول سال جديد بر همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز مبارك باشد. بالاخره اين گذران فصول و سالها بايد به ما در طول عمرمان، تجربه‌ها و عبرتهائى را بياموزد. فرمود: «يا محوّل الحول»؛ سال را تحويل ميكند. تحويل سال فقط در تحويل فصل زمستان به فصل بهار نيست؛ همه‌ى فصول در واقع تحويل ميشوند. يك وقت فصل بهار است، يك وقت فصل تابستان است، بعد پائيز و برگ‌ريزان شروع ميشود. زمستان و سرما كه ظاهرش سخت و خشن است، اما باطنش در واقع مايه‌ى حيات بهار است. تحويل حول، يعنى اين؛ فصول تبديل به يكديگر ميشوند.

احوال گوناگون طبيعت، پى‌درپى مى‌آيند و تغيير پيدا ميكنند؛ اينها همه‌اش آيات الهى است. ما عادت كرديم، اهميت آنها را نميفهميم؛ والّا اگر انسان به اين تغيير و تحولى كه در طبيعت وجود دارد، عادت نكرده باشد و بار اوّلى باشد كه اينها را مى‌بيند، خواهد ديد كه خيلى حوادث شگفت‌آورى است. همين روئيدن گياهان، نو شدن طبيعت، بارور شدن درختان، اينها همه علائم قدرت الهى است كه همين طور ما با چشمِ عادت‌كرده‌ى خودمان از اينها آسان ميگذريم. در نفس خود ما هم همين جور است، وجود خود ما هم همين جور است.

تغييرات را غالباً انسان حس نميكند. تغييراتى به وجود مى‌آيد، نميفهميم. خيلى از اين بى‌توجهى‌ها در نهايت به ضررهاى بزرگ منتهى ميشود. فرض بفرمائيد كه يك رونده‌اى در راهى دارد حركت ميكند، غفلت ميكند، يك زاويه‌ى پنج درجه‌اى، ده درجه‌اى به وجود مى‌آيد. انسان هيچ متوجه نيست. پنج درجه زاويه، چيزى نيست كه انسان را به خودش متوجه كند. بعد هر چه كه در اين جهت حركت ميكند، هى فاصله‌ى او با همين پنج درجه - اگر اين پنج درجه به ده درجه و پنجاه درجه هم نرسد، همين طور پنج درجه باشد - و شكاف بين او با اين خط صحيحى كه بايد از آن حركت ميكرد، بيشتر ميشود. يك وقت انسان به خود مى‌آيد، مى‌بيند اى بابا، چه فاصله‌ى عميقى به وجود آمده. اينكه ميگويند تقوا، براى همين است. تقوا يعنى لحظه به لحظه خود را پائيدن، خود را مواظبت كردن؛ انسان حواسش جمع باشد كه چه كار دارد ميكند. اين نمازى كه روزى پنج بار براى ما معين شده است، واقعاً از بزرگترين نعمتهاى خداست. اگر اين نماز نبود، ماها خيلى در غفلت غرق ميشديم. اين نماز، ما را به خود مى‌آورد. آن وقت اقتضاء ميكند كه پس نماز را درست و با توجه بخوانيم. اگر نماز با توجه خوانده شود، اين كمك ميكند به اينكه انسان متوجه خودش باشد.

پس ببينيد در حركت سال 88 به 89 كه يك ساعتى برايش معين ميكنيم - كه اين ساعت مثل بقيه‌ى ساعات عمر است؛ از لحاظ طبيعى، از لحاظ اندازه‌گيرى‌هاى گوناگون، اين ساعت آخر سال 88 با ساعت اول سال 89 هيچ تفاوتى ندارد؛ يك حدى معين كردند - اگر غفلت بكنيم، توجه نميكنيم به گذر طبيعت و تحول طبيعت؛ اگر به اين تغيير و جابه‌جائى توجه كنيم، طبعاً ميفهميم و احساس ميكنيم. اين احساس را انسان بايد در همه‌ى تحولات زندگى با خودش همراه داشته باشد. در واقع ميتوان اين را به محتواها و ظرفيتهاى نوروز اضافه كرد.

 عيد نوروز كه يك عيد على‌الظاهر غير دينى است، عيد ملى است، جنبه‌ى دينى و يادآورى دينى ندارد؛ اگرچه حالا در بعضى از روايات دارد كه «النّيروز من ايّامنا»: از روزهاى ماست - حالا نميدانيم چقدر اين روايات اعتبار و استحكام سندى دارد - اما محتواى دينى در همه‌ى حوادث زندگى انسان وجود دارد؛ از جمله در اين عيد. خوشبختانه مردم ما توجه دارند، دعا ميخوانند، ذكر ميگويند، در مشاهد مشرفه شركت ميكنند؛ حتّى كسانى كه به شهرها و مراكزى ميروند كه على‌الظاهر مشاهد مشرفه‌ى معروف هم ندارد، آنجا اگر امامزاده‌اى پيدا شود، ساعت تحويل را حتماً توى امامزاده ميگذرانند؛ اگر مثلاً فرض كنيد عيد را به شيراز ميروند، ساعت تحويل را در شاهچراغ ميروند؛ اين يك عادت بسيار پسنديده‌اى است در بين مردم ما. هرچه بتوان محتواهاى دينى را در همه‌ى حوادث زندگى و پديده‌هاى زندگى افزايش داد، اين به نفع ماست.

دين، ايمان دينى، توجه دينى، ضامن سعادت انسان است. بشر بدون دين وضع بدى پيدا ميكند. همه‌ى ادوار هم همين جور بوده، الان هم همين جور است. الان هم اين كسانى كه دنيا را منهاى دين و با تخليه‌ى دين خواستند اداره كنند، دچار مشكلات صعب عجيبى هستند. اين مشكلات مثل مشكلات جسمانى و روزمره‌ى انسان نيست كه فوراً خودش را نشان بدهد؛ نه، يك وقتى نشان ميدهد كه ديگر قابل علاج نيست. وقتى كه بناى بى‌مهار قرار دادن شهوات جنسى گذاشته شد، وقتى سياستها اين شد، فرهنگ اين شد، كار به اينجا ميرسد كه امروز شما نگاه ميكنيد يك مقام رسمى، يك وزير، مراسم ازدواج جنسى ميگيرد1 و از دنيا خجالت نميكشند! اين بعد منتهى خواهد شد به اينكه با محارمِ خودشان هم بتوانند ارضاء شهوت جنسى كنند! امروز اين عيب است، امروز اين را قبول ندارند؛ اما بلاشك به اينجا خواهد رسيد؛ يعنى اين روند، دنباله‌اش همين است. امروز اين فضاحت در دنياى غرب هست.(و جوری وانمود می کنند که از  تجاوز ساندیس مدارن ولایت پرست در کهریزک  مفتضح تر است   چرا که کهریزک مایه افتخار نظام ساندیسی است )

نتيجه‌ى دنياى بى‌دينى اين است. نتيجه‌ى دنياى بى‌دينى، تلاشى خانواده است؛ بيگانه شدن انسانها از همديگر است، و مشكلات فراوانى كه در زندگى بشر وجود دارد.(واگر دین داشتند حوادثی نظیر کهریزک رخ می داد  ومایه افتخار میشدند)

بشر بايد به دين برگردد، و برميگردد و شروع كرده به برگشتن؛ چه بخواهند، چه نخواهند، اين خواهد شد. و در اين حركت عظيم، اسلام آن نقطه‌ى درخشان است؛ آن نگين اصلى در گردونه و منظومه‌ى توجهات معنوى به اديان است. اسلام ميدرخشد. ميخواهند جلوى اسلام را بگيرند، نميتوانند.

دشمنى با جمهورى اسلامى هم يك قسمت عمده‌اش مربوط به اين است؛ چون ميدانند اين حركتِ دينى است، اين ايمانِ دينى است كه مردم را به راه انداخته، در صحنه‌ها نگه داشته؛ آنها را در مشكلات، در دست‌اندازهاى خطرناك، در پيچهاى خطرناك هدايت كرده؛ اين را مى‌بينند و ميفهمند. البته خيلى از اين سياستمدارها، سياستگذارهاى واقعى نيستند؛ مجريان سياستهايند، ظواهر را مى‌بينند؛ اما آن كسانى كه طراحان سياستهاى بين‌المللى هستند، كه واقعاً با هدايت آنها دارد اين دنياى مادى حركت ميكند، آنها ناگزير ميفهمند قضيه اين است؛ چاره‌اى هم ندارند.

البته سعى ميكنند دنياى اسلام را مشغول كنند. امروز همين قضاياى فلسطين در سايه‌ى مشغول شدن دنياى اسلام به مسائل فرعى دارد اتفاق مى‌افتد. واقعاً امروز در فلسطين فاجعه‌آفرينى است، در غزه فاجعه‌آفرينى است، در كرانه‌ى باخترى هم فاجعه‌آفرينى است.( وکهریزک فاجعه نبود بلکه عزت نظام ساندیسی است )
قضاياى حرم ابراهيمى را نبايد دست‌كم گرفت؛ اينها خيلى مهم است. به  اقامه‌ى نماز، مسلمانها را از پايگاهشان و خانه‌شان بيرون كنند و راه ندهند! اسلام‌زدائى از آثار اسلامى، يكى از آن كارهاى بسيار خطرناكى است كه دارد جلوى چشم مسلمانهاى عالم اتفاق مى‌افتد. از بس همه مشغولند، سرگرم چيزهاى فرعى و جزئى هستند، نميفهمند در دنياى اسلام چه دارد ميگذرد. توطئه عليه دنياى اسلام اين است.

امروز سازمان كنفرانس اسلامى كه وظيفه و اساس فلسفه‌ى وجودى‌اش اصلاً دفاع از فلسطين و مسئله‌ى فلسطين بوده، واقعاً وظيفه دارد كه ايستادگى كند؛ دنياى اسلام را در مقابل اين حركت موذيانه‌ى صهيونيستها و حاميانشان - كه اغلب دولتهاى مستكبر غربى، على‌رغم اختلافاتى كه دارند، در اين پشتيبانى سهيم و شريكند - بسيج كند.

دنياى اسلام بايستد، و ميتواند. ظرفيتهاى دنياى اسلام براى ايستادگى در مقابل خباثتها و طمع‌ورزى‌هاى صهيونيستها خيلى بالاست. همه‌ى توجه فوراً متوجه نفت ميشود؛ مسئله‌ى نفت نيست. اينجا مركز دنياست، بزرگترين بازارهاى مصنوعات غربى توى اين منطقه است، آبرويشان به اينجا وابسته است، مهمترين گذرگاه‌هاى جهانى در اختيار اين مجموعه‌ى كشورهاى مسلمان است؛ اين چيزها رگهاى حيات دنياست، دست مسلمانهاست؛ مسلمانها از اينها استفاده كنند، ميتوانند.

از همه‌ى اينها هم كه بگذريم، منطق سياسى و حرف سياسى در دنياى امروز كارگر است. ميتوانند بخواهند، بدون اينكه حتّى از اين ابزارها بخواهند استفاده كنند. نفس خواستن دولتها و ملتها، وزنه‌ى عظيمى در حوادث جهانى است. متأسفانه از اين استفاده نميشود، غفلت ميشود.

به هر حال ما خودمان درس بگيريم. ما مسائلمان را تقسيم كنيم به مسائل اصلى و غير اصلى؛ به اصلى‌ها بپردازيم. مسائل اصلى در كشور ما زياد است؛ بخشى‌اش مربوط به مسئولين است، بخشى‌اش مربوط به فرهنگ‌سازان است، بخشى‌اش مربوط به مؤسسات عظيم و وسيعى است كه خوشبختانه در كشور وجود دارد؛ هركدام وظيفه‌اى دارند، كارى دارند. به هدايت اين مردم و به هدايت نظام و پيشبرد نظام بينديشيم و بپردازيم.

ان‌شاءاللَّه خداوند ماها را از خواب غفلت بيدار كند، بتوانيم وظائفمان را درست تشخيص بدهيم، بشناسيم و بر طبق آنها ان‌شاءاللَّه عمل كنيم. ( وبتوانیم با ریختن خون جوانان بیشتر حکومت کنیم )ان‌شاءاللَّه بر همه‌ى شماها سال مبارك باشد و مشمول دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) باشيد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌


1) اشاره به ازدواج همجنس‌گرايانه‌ى وزير مشاور در امور خارجى دولت انگليس با منشى يك شركت، در پارلمان اين كشور.