۱۳۸۹/۳/۱۴

قولی که وفا نشد هیچی یادگار یادگار هم غیر خودی شد



علی اکبر سرش را تکان داد و گفت : سید احمد جان  یه کم فکر کن ببین امام درباره سید علی چیز بدرد بخوری گفته وقت نداریم . امروز فرداست که باید مجلس بذاریم .والله من وسید علی  هم دوست داریم تو رهبر بشی کی بهتر از فرزند برومند امام . ولی الان تو را رهبر کنیم صدای همه در میاد و میگند سلزنت برگشته خلیفه گری شده و از این جور حرفها  . من میگم چند سال سیدعلی رهبر باشه بعد ار اینکه ابها از اسیاب افتاد خودم بهت قول میدم رهبرت کنم .

سید احمد من ومنی کرد و گفت : یه بار که سید علی رفته بود چین امام گفت :( این سید علی چقدر مشنگه حالم را بهم میزنه خیلی شل  وله ) حالا اینو تقیه می کنم میگم که سید علی رفته بود چین امام گفت : (این سید علی چقدر قشنگه خیلی وارسته است لیاقت رهبری را دارد سید احمد جان بعد از مرگ من اینو به همه بگو که امام ایشان را لایق رهبری می دانستند .)

علی اکبر گفت : خوبه من تو مجلس بازار گرمی می کنم بعد میگم سید احمد جان اگر حرفی دارید بزنید و تو هم داستانت را تعریف کن .


سید علی در همین هنگام وارد شد وگفت : سید احمد جان امام امام عزیزمان به ارتحال رفت ...امام مرتحل شد . روح الله به الله پیوست .امام ما را تنها گذاشت سید احمد به گریه افتاد و علی اکبر و سیدعلی او را دلداری می دادند.


فردا صبح مجلس خبرگان تشکیل شد و وکلای مجلس حاضر شده بودند که ولی فقیه را انتخاب کنند {{ دران زمان ولی فقیه هنوز مطلقه نشده بود و طبق قانون اساسی مصوب 1358انتخاب رهبر از مراجع باید صورت می گرفت .}}
بهر حال صبح جلسه گذاشته بودند و گلپایگانی که اعلم مراجع بود پیش تاز بود وهمزمان شورای رهبری هم مطرح بود که همه چیز در جلسه بعد از ظهر همه چیز عوض شد .
علی اکبر با حالت گریه گفت :سید احمداقا اگر حرف مهمی درباره رهبری  دارید بزنید بلاخره شما یادگار امام هستید که تقریبا تمام حضار به گریه افتادند و های های گریه کردند . سید احمد به تریبون امد وگفت : این سید علی که رفته بود چین و امام تو تلویزیون سید علی را که دید گفت : (این سید علی چقدر قشنگه خیلی وارسته است لیاقت رهبری را دارد سید احمد جان بعد از مرگ من اینو به همه بگو که امام ایشان را لایق رهبری می دانستند .) ووکلا متحیر در یک لحطه منقلب شده و به رهبر نظر کرده رو اوردند وبا اکثریت ارا ولی فقیه ( خالی مطلقه نشده ) را انتخاب کردند .
سید احمد چند سال منتظر ماند تا ابها از اسیاب بیفتد و به محض اینکه ابها از اسیاب افتاد به طرز کاملا عادی به ارتحال شدند .وسیدعلی بعدها قبول کرد که تمثال سیداحمد  تمبر بشه و یه جورایی ازش تشکر کرده باشه 



21 سال گذشت و یادگار یادگار امام هم در 14خرداد 89  نتوانست سر قبر بابا بزرگش  سخنرانی کند ولی به جاش سیدعلی  امروز با یک  بوسه  بهش حال داد.


همین نوشته در خودنویس